بسم حق

سلام

و اینک رگهای از غیرت برخاسته  ٫ بخواب رفته اند ؛

احساسات جریحه دار شده ٫ آرام و ساکن گشته اند ؛

نگاههای اشکبار ٫ خشک شده ؛ 
 
دستهای سخاوتمند ٫ کوتاه شده ؛

صداهای رسای محبت ٫ خاموش شده ؛

چه شده ؟؟؟؟؟
                        بم فراموش شده ... 
                                                   هیهات ...


والسلام
پدرخوانده
نظرات 10 + ارسال نظر
کتایون یکشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 11:07 ب.ظ

میدونین ما ملت حافظه تاریخی مون ضعیفه ... وقتی کارهامون بر اساس غلیان احساسه .. طبیعیه که منتظر باشیم وقتی هیمه تنور تمام شد آتش هم رو به خاکستر بشینه .

کتایون یکشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 11:09 ب.ظ

سلام ... تبریک میگم

..... دوشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 09:31 ق.ظ

salam fekr mikonam ino bad nabashe bebinidd az donyaie emroz....sabz bashid
http://www.bozzetto.com/Flash/Life.htm

...... سه‌شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 07:25 ق.ظ

سلام - اول از همه باید بگم این نوشته بالا از هر کسی بود دیگه با اسم من نیادش چون این نقطه ها فقط مال منه ------- من هم یعنی دختر پدرخوانده ----------- بعدش بابایی توی زندگی ما آدمها چیه که فراموش نمی شه که این حادثه نخواد از ذهن آدم پاک بشه -- جالب اینجاست که گاهی اوقات ما حتی خدای خودمون رو فراموش می کنیم پس فراموش کردن وجود خودمون و اطرافیانمون امر کاملا پیش پا افتاده و طبیعیه

بـاران سه‌شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 09:42 ق.ظ http://manzelgah.blogsky.com

خب سلام...
پدر خوانده باید برای شما عادی شده باشه دیگه.برای من که عادیه.خیلی وقته فهمیدم طبل هرچه بزرگتر تو خالیتر.
ببین ما مردم ایران زیاد شعار میدیم وکم عمل میکنیم.آدم تبلیغاتیم.آدم شعار.به قول علی حاتمی عزیزم ملت خواب.
بم فراموش میشه همانطوری که رودبار فراموش شد و بچه های یتیمشون چشم به راه ما موندند.همونطوری که بچه های نازنین جنگ زده فراموش شدند.همونطوری که اخم من و تو فراموش میشه حتی برای دوستامون.
راستی خیلی دلم میخواد از این دخترتون که اون بالا نوشتشو دیدم بپرسم راستی اگر توی این دنیای مجازی اون یکی با اون اسم بنویسه یا ننویسه واقعا چه فرقی داره؟؟و راستی اگه اون آدم دلش بخوا همچنان با همون نقطه ها بنویسه چه میتونی بکنی؟؟میدونی ما حتی اسمای شناسنامه ایمونو نمیتونیم در انحصار خودمون داشته باشیم ..چه برسه به اسمای مجازی عزیزم.کمی واقع بین تر باش.
شاد و تندرست باشید.

احتیاجی به معرفی ندارم سه‌شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 11:22 ق.ظ

سلام خوب اینکه بگیم اصلا بم فراموش شده درست نیست فقط دیگه علنی کمکا و عاطفه و احساسمون رو به رخ هم نمی کشیم یادتون باشه هر چیزی افراطیش ناجوره عشق-احساس همدردی یا هر چیز دیگه باید همیشه میانه رو باشیم تا همه چیز جای خودش و در زمان خودش قرار بگیره و صد البته مستمر باشه

خوبه اینجوری نگاه کردن به موضوع خوبه ولی تا چه حد می تونه واقعیت داشته باشه فقط خدا می دونه .. این حرفها برای زلزله مثلا رودبار هم گفته شد و الان هزاران بی سرپرست از همون رودبار موندن و کسی هیچ یادش نیست از اونها

شهروز سه‌شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 11:37 ق.ظ http://khakarreh.persianblog.com

سلام میدونی؟بم از همون اول فراموش شد....از وقتی که بچه های با پدر مادرو دزدیدن ...بردن به پشت مرزهای ایران..وقتی که...به جنازه ها هم رحم نکردن..برق طلا نذاشت ادما به خوبیهاشون ادامه بدن..بم از اون لحظه که تو ماشین یه پزشک تجهیزات پزشکی ی دزدیده شده رو پیدا کردن فراموش شد...ما خودمون خواستیم فراموش شه....

اولا از این که به ما سری زدی خیلی سرفرازمون کردی و ممنون .. اما در مورد این موضوع باید گفت متاسفانه همیشه همه جا و همه وقت ٫ همه جور آدمی پیدا میشه . با تکیه مون روی آدمهای با شخصیت متفاوت هست و گرنه برای دزد و قاتل و جانی ٫ این حرفها پشیزی نمی ارزه .

احتیاجی به معرفی ندارم چهارشنبه 15 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 08:03 ق.ظ

سلام کاری از دستمون بر میاید؟ می تونیم بریم بچه های بم رو بیاریم بزرگ کنیم؟ منظورم خودمونه نه اونایی که سرپرست و مسئول هستن می تونیم خانه ای بسازیم واسه چند نفر هزاران نفر چقد خون داریم که بدیم بهشون چیکار کنیم غصه بخوریم و هی ترحم کنیم یا توکل به خدا خدا این بلا رو داده و باید تحملشو هم بده .اونایی هم که سرپرستن و مسئول حرف مردمو که به پشیزی ارزش نمی دن این همه کمک چیکار کردن هیچی الکی غصه خوردن یه نوع مریضیه

من نگفتم که غصه بخوریم ولی تا کی بشینیم و نگاه کنیم که دیگرون هر کاری که میخوان با سرمایه های ما انجام بدن . باید بلند شد باید یه فکر نو کرد منظور این بود . تازه مسئولین که سهله بین خود ما ها خیلی ها رو دیدیم که مردانه با پا خاستند و بی توجه به حرف دیگرون کاری که می بایست رو انجام دادند ولی این بلند شدن نباید به این زودی نشستن رو به همراه بیاره . میشه کاری کرد اگه فکر کنیم دیگه از دست ما کاری برنمیاد یعنی همون اتفاقی که نباید بیفته : بی خبری و بی تفاوتی .. والسلام

باغ بارون زده چهارشنبه 15 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 09:33 ق.ظ http://mahemehr.persianblog.com

SALAM. MIGAM CHI BE YAD MOONDE KE DOVOMISHAM BAM BASHE. MA HAMISHEH EHSASI BARKHORD MIKONIM. AGE TABLIGH NASHE HAME CHIZ FARAMOOSHEMOON MISHE. YEKI BAYAD AZ KHB BIDAREMOON KONE. MOVAFAGH BASHID.

گلتاج چهارشنبه 15 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 10:42 ق.ظ

عزیزم می گی چیکار کنیم هر کاری که بنظرت می رسه بوگو انجام بدیم بابا افرادی رو من می شناسم که حضورا رفتن بم کمک کردن ولی خوب تا اخر عمرشون که نمی تونن اونجا بمونن کمک کنن در ضمن اینقدر فاجعه بزرگ بوده که متاسفانه این کمکها بچشم نمیاد اگه مسئولین راست می گن بجای این همه هزینه الکی با اون همه کمک خارجی یا لا بسم الله شروع کنن بسازنن بم رو مگه کم کمک شد همه چی که نباید رو دوش مردم باشه تا اونجایی که توانشون بود کمک کردن بقیه اش با بزرگتراس ما نباید مسئلین رو تن پرور بار بیاریم متاسفانه تمام مشکلاتو خودمون مجبوریم حل کنیم ولی دریغ از یک کمک اساسی از مسئلین فقط بلدن خوب پول جم کنن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد