سلام
داشتم هنوز توی چنتا کتاب سرک میکشیدم که در مورد فال این جور چیزا مطلب بنویسم که چشمم خورد به بابا شمل
یاد قدیما افتادم همون موقع های که تازه چت میکردم
با اسم سوشیانت چت میکردم بعد نمیدونم چی شد اسم عوض کردم با اسم باباشمل امدم
خیلی گذشت بعد دیدم کسی نمیدونه معنی باباشمل چی منم اسمم گذاشتم لوطی حیدر
حالا چی شد که اسمم شد بابا شمل . باباشمل اسم یکی از شاهکارهای علی حاتمی هستش توی این فیلم باباشمل مرد محلشون
توی محله روبرو همون محل یه لوطی هست به اسم لوطی حیدر که وقتی دیدم کسی نمیدونه معنی باباشمل چی من نقش مقابل اون برداشتم
تا الان توی کتاب کوچه برخوردم به باباشمل چه دنیای داشتیم خب بد نیست معنی باباشمل رو بنویسم برای اون عدهای که نمیدونن یک نفرم یاد بگیره برای من کلی نمیخوام
کلاس بزارم شاگرد بگیرم
خب باباشمل یه اسمی که هرکسی به گوشش نخورده برای خودمم کلی کارش داشتم بهش مراجع میکنم یه باره دیگه خب بگذریم
باباشمل ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
||||||||||
داش مشتی .پهلوان.سرکرده لوطی ها . مردی که دارای خصایص کامل مردانگی است،از قدرت و جوانمردی و گذشت ،غرور و فروتنی توام ، درستکاری و پاک بازی و حقشناسی .|تا نیم قرن پیش باباشملها مردانی بودند که در محله خود مورد احترام و توجه مردوم قرار داشتند . هر که به زیارت یا تجارت میرفت با خیال راحت مال منال خود را به باباشمل محله می سپرد و با خاطر آسوده پا به راه می گذاشت باباشمل ها معتمدان محله خود بودند و به کمک شاگردان خود که نوچه نامیده می شدند . در برابر حوادث گوناگون از جان مال اهل محل دفاع میکردند .اختلاف کوچک بزرگ افراد رو با قدرت جسمی و نفوذ معنوی خویش فیصله میدادند و باج بگیرها و قلدران حق کش و زورگیر را به جای خود می نشاندند.
چه بسا که باباشمل ها درگیروار تمیز حق و ناحق مورد بغض و حسادت قرار می گرفتند و شب نیمه شبی به زخم قمه دشمنی از پا در می آمدند .در این حال اهل محل به یاد او مجسمه سنگی شیری در محل کشته شدن او قرار می دادند و از این رهگذر جوانمردی او را پاس می داشتند . از این شیرهای سنگی تا چند ده سال پیش در هر کوی و گذری به چشم میخورد -- باباشمل ها اغلب ار گود زورخانه ها طلوع می کردند و اوقات خود را در بازارچه های محل و سر چارسوق می گذراندند . مردمی فقیر و بی نیاز بودند که بازوی خود ارتزاق میکردند و به مال دنیا توجهی نداشتند .
کم کم باباشمل ها از میان رفتند و رسم باباشملی و لوطی گری از شهرها برافتاد . باباشمل ها که مانع مفتخوری و زورگوئی داروغه ها و گزمگان بودند . رفته رفته خود مرعوب و آلت نابکاری های داروغه ها و گرمگان شدند .قدرتشان به زورگوئی ،درستکاریشان به باجگیری ،جوانمردیشان به گدا گشنگی مبدل شد .
بی نیازی را کنار گذاشتند و پهلوانی را به مبارزه طلبی و قدرت نمای تبدیل کردند .آلت تخویف و تهدید شدند و در کف مالداران و صاحب قدرتان قرار گرفتند . و باباشملی یکسره صورت خود نمائی و ایجاد وحشت در میان مردم را به خود گرفت به نفع مقدران و دیوانیان .
کوچه جلد ۴
خب اینارو نگفتم حالا من از همون لوطی های قدیم هستم یا از این جدیدا هستم فقط دارم یه اسم یدک مکشم نه لوطی هستم نه نالوطی
خب کسی نیاد بخواد چیزی بارمون کنه به خدا این روزا انقدر بارم کردن که داره کمرم میشکنه پس قربون مرامتون بی خیال ................
آبدارچی
سلام هر کی تو رو نشناسه منکه می شناسمت چشمک
سلام منم با این احتیاج موافقم
سلام اوه لوطی پس بابا شمل تو بودی؟
سلام . امدم به وبلاگ سر زدم دیدم یه نفر بعد از من امده دی سی شدم برگشتم دیدم هنوز همون یه نفر توی وبلاگ هست بعد سه تا پیام برام امد حالا چطوری یه نفر بیشتر نبوده بعد سه تا پیام داشتم رو نمیتونم درک کنم
آبدارچی
سلام عزیز ناشناسم . بازم به خوابم بیا .
سلام شراب منو صدا کردی ی: منکه ناشناس نیستم بابا دمت قیژژژژ حالا دیگه ناشناس شدیم
سلام. چه خوب که شجرنامه خودتونو میگین. من اون زمانا فکر میکردم داش آکل و بابا شمل یک نفرن. :d بعدا لوطی حیدر گفتن که داش آکل یکی دیگست. ایشالا همیشه موفق وپاینده باشید. وقت برنامتونم زیاد کنید