خانه عناوین مطالب تماس با من

حرفهای ناگفته

حرفهای ناگفته

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • هنر پیشه
  • بارون رو دوست داشتی یه روز
  • روز از نو روزی از نو
  • یه ماجرا
  • افکار پراکنده یک مرد منسجم
  • صو
  • عشق
  • [ بدون عنوان ]
  • آخرین وب نوشته
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • یه کم نرمش
  • قد غن

نویسندگان

  • آبدارچی 218

بایگانی

  • مرداد 1387 1
  • تیر 1387 6
  • دی 1385 1
  • مرداد 1384 12
  • تیر 1384 2
  • بهمن 1383 5
  • دی 1383 9
  • آذر 1383 9
  • آبان 1383 8
  • مهر 1383 5
  • شهریور 1383 4
  • مرداد 1383 2
  • تیر 1383 25
  • خرداد 1383 19
  • اردیبهشت 1383 14
  • فروردین 1383 14
  • اسفند 1382 34
  • بهمن 1382 23
  • دی 1382 15
  • آذر 1382 10

آمار : 285292 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • هنر پیشه چهارشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1387 14:48
    دیشب این فیلم رو دیدم بازم اشکل قطره قطره امد جالب بود با بازی بی نظیر فاطمه معتمد آریا چقدر قشنک بازی میکردند چقدر فیلم نامه قوی بود موضوع که اخرش بود ولیخب باز اخرشو ندیدم نمیدونم چی شد سیمین بلخره میره دیوونه خونه ننمیره عاقل میشه اکبر باهاش میمونه هرچی بود خوب وبد عالیبود همه عاشق همبودن من دیوونه سکانس توی هتل...
  • بارون رو دوست داشتی یه روز یکشنبه 30 تیر‌ماه سال 1387 07:57
    زندگی یه بار دیگه داره برام معنا میگیره باید یاد بگیرم که زندگی برای من باتو یا بدون تو ادامه داره من تا وقتی که میتونم نفس بکشم میتونم عاشق بشم چشمک پس زنده باد هر چی آدم عاشق پیشه هست در ره منزل لیلی که خطر هاست در ان شرط اول قدم ان است که مجنون باشی خب این از بچگی زمزمه میکردم فکر میکردم که این طوریه ولی نیست در ره...
  • روز از نو روزی از نو شنبه 29 تیر‌ماه سال 1387 08:08
    یه روز دیگه یه هفته دیگه برای من شروع شده یعنی برای همه ایرانی ها ولی خب من خواص هستم چشمک میدونید چرا چون عادت های گندی دارم دلم نمیاد دل کسی بشکونم ولی همیشه زیر ژام ژره شیشه خورده دل این اون پام زخم میکنه به خدا دست خودم نیست ولی پیش میاد دل ادم باید خیلی کوچیک باشه انقدر کوچیک باشه که جایه یه نفرم نباشه توش احساس...
  • یه ماجرا پنج‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1387 08:51
    توی خاک باغ خونه یه روزی دست زمونه مارو کاشت با مهربونی پیشه هم مثل دو دونه ما تو باغ معوا گرفتیم بارون امد پا گرفتیم دوتای تو خاک باغچه ریشه کردیم جا گرفتیم غافل از رنگ گلامون غم فردای دلامون توی خاک زیر یه بارون توی باغ روی زمین گل اون شد گل سرخ گل من زرد غمین گل اون گل های شادی گل من گل های درد اون تو گلخونه گرمه...
  • افکار پراکنده یک مرد منسجم چهارشنبه 26 تیر‌ماه سال 1387 08:14
    باز داره شروع میشه فکر کنم باید رو بیارم به وبلاگ نویسی انقدر داغونم که وبلاگ فکر کنم بهتر بتونه ارومم کنه باز دارم از دنیا میبرم این حالت ها برام بده ولی دست خودم نیست فواره وقتی به اوج خودش میرسه موقع فرودشه منم که بدبختیم همیه زود اوج میگیرم یه به قولی خدا وقتی میخواد مورچه رو نابود کنه بهش بال میده بعداز دوسال باز...
  • صو یکشنبه 23 تیر‌ماه سال 1387 12:58
    تو را نادیدن ما غم نباشد که در خیلت به از ما کم نباشد
  • عشق شنبه 22 تیر‌ماه سال 1387 08:15
    در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
  • [ بدون عنوان ] جمعه 8 دی‌ماه سال 1385 11:43
  • آخرین وب نوشته شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1384 12:18
    خدا حافط اگر بار گران بودیم رفتیم منم گفتم شاید توی بلاگ فا حلوا پخش میکنن برای همین رفتیم اونجا
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1384 14:41
    سلام وارطان عزیز امروز بد رقم حالم رو گرفت چند وقتی دارم برای یپیر مرد کار میکنم که از اقلیت ها هست دیشب دل زدم به دریا ازش چند تا سئوال پرسیدم فکر نمیکردم بهم جواب بده ولی نشست با حوصله کامل توضیح داد همیشه فکر میکردم اقلیت ها خودشون رو به ایرانی بودن قبول ندارن البته منظورم ارامنه آشورا کلیمیان . .زرتشتی ها که همه...
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1384 21:30
    سلام یه جوک بگم برم رفسنجانی میمیره میبرنش جهنم میبینه به به احمدی نژاد داره با جنیفر لوپی (اگر اشتباهنکرده باشم ) میرقصه آقا داد بیداد راه میندازه ای خدا مارو که بهمون موندادی قیر به خوردمون داری میدی بعد این داره با جنیفر لوپز میرقصه ندا میرسه از اون بالا که ((ای بنده من این عذاب جنیفر لوپزه است )) گر بخارد پشت من...
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1384 11:42
    سلام هوا خیلی خرابه انقدر که ..... چند وقت پیش توی وبلاگ یک کرمانشهای مطلبی خوندم با عنوان من یک کرد هستم هزارتا ایراد گرفته بود دم از این میزد که چرا نمیزارن توی مدارس کردی درس بدند حالا به نظر شما این کار بکنن چی میشه عرب ها هم که میخوان توی مدارسشون عربی درس بدند ترکا هم همینطور بلوچه ها هم همینطور لرها هم همینطور...
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1384 16:46
    سلام فمینیست ها بخونن و لطفاً نظرشون رو بدند البته ممنون میشم بقیه دوستان هم در این بحث شرکت کنند خب این گروه همیشه میخوان خودشون رو به رخ مردا بکشند نگید نه لطفاً به کسی برنخوره و ناراحت نشه یکم به دنیا اطرافت ون به چشم شوخی هم نگاه کنید خب برگردیم سر بحث خودمون آخه نمیدونم این زنها چی دارن که به خودشون مینازند مردا...
  • یه کم نرمش چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1384 14:24
    سلام . اعتصاب ، شکنجه ، اعدام ، ترور ، شورش ، فمینیست ، رفتن ، آمدن ، یه زمانی وقتی به وبلاگ ها سر میزدم همچین چیز ای نبود. طرف در مورد دوست دخترش مینوشت که یا ولش کرده یا میخواد ولش کنه یا شعر مینوشتند که یعنی چیزی نوشته باشن یا عکس گل بلبل میگذاشتند ولی این روزا هر جا که سر میزنی از این جور چیز های هست شاید باید...
  • قد غن دوشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1384 08:47
    سلام دیروز داشتم قد غن شهریار قنبری رو گوش میکردم یه خاطرات بدی رو به یادم اورد بد که نمیشه گفت ولی خب خیلی بدبخت بودیم آستین کوتا قدغن کلاه قدغن شماره تلفن قدغن موی بلند قد غن جوراب سفید قد غن خیلی چیزها قدغن بود البته بعضیاشون خوب بود که قد غن بود ولی خب در کل یکی رو توی تنگ نا قرار دادن بده یادش به خیر توی مدرسه...
  • مبارزه شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1384 08:36
    سلام همه خلق خدا جمعه عصر دلشون میگیره من که معلوم نیست چطوریم پنج شنبه عصر دلم میگیره جمعه که میشه جای دیگه برای گرفتن نیست میترکه پنج شنبه امدم یه چیزی بنویسم در مورد گنجی که نشد حسش نبود ولی مثل اینکه از قافله خیلی عقب افتادم دیگه منو راه نمیدن توی خودشون این گنجی بازها توهینی به هیچکس نشه منم از مبارزه آقای گنجی...
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1384 14:23
    درود تا حالا دیدی که کودکی دنبال کودکی میکنه برای اینکه حقشو بگیره حقشم اینه که یکی بزنه تعقیب کننده فراری رو میگیره یکی میزنه حساب حساب ولی حالا فراری حقشو میخواد تعقیب کننده اینجا فرار میکنه و برعکس میشه یعنی فراری میشه تعقیب کننده تعقیب کننده میشه فراری چه ربطی داشت الان میگم درگیری های چند ماه پیش در اهواز یه چیز...
  • معرفی سه‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1384 09:09
    چند وقته پیش یه آقای امد مغازمون چند دقیقه ای در مورد کارش صحبت کرد بعی یه دفعه گفت ببخشید یادم رفت سلام کنم و خودم رو معرفی کنم منم کلی خجالت کشیدم اخه منم یادم رفت بهش بگم علیک سلام ...... حالا من شدم همون آقا ببخشید بچه ها یادم رفت خودم معرفی کنم شاید دلیلی نداشته باشه ولی خب دوست دارم خودم رو معرفی کنم من بهنام...
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1384 13:13
    سلام اینجا اهوازست حتما در مورد شبکه های پولی اهواز چیزی شنیدید خبر علی عیاشی فرار کرده این یه خط خبر میدونید یعنی چی یعنی خیلی ها دار ندارشون رو از دست دادن برای همین دیشب درگیری ها داخل اهواز یه باره دیگه شروع شد بازار ته کیان رو آتیش زدند این عراب عزیز به یه بانک حمله کردند فکر میکردن پولهاشون توی اون بانکه بعد که...
  • [ بدون عنوان ] شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1384 16:11
    سلام خبر مال چند ماه پیشه اهواز شلوغه درگیری های زیادی شده خیلی ها هم پشتیبانی کردن !!! خبر جدید مهاباد شلوغه وخیلی ها دم از قانون چرا با مردم مهاباد اینطوری برخورد میکنید چرا با جوانان مهابادی این رفتار رو دارید چرا با جوانان خوزستان این برخورد رو داشتید خبر چند وقته دیگه نمیدونم تبریز یا بهتر بگم شمال غربی ایران...
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 29 تیر‌ماه سال 1384 16:06
    با سبک نوشت اینجا خیلی غریبه شدم طوری که اصلا یادم نمیاد ولی خب جا میفتم بچه ها کسی میتونه این شعری که داخل پست قبلی نوشتم برام معنی کنه ممنون میشم چند وقته پیش سلامان بهم زنگ زد گفت مگر میشه تو وبلاگ نداشته باشی وقتی اینو بهم گفت یه طوری شدم نمیدونم ولی خب سلمان حرف تو بی تاثیر نبود تا درودی دیگر بدرود آبدارچی
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1384 15:58
    خوش است خلوت اگر یار یار من باشد من آن نگین سلیمان به هیچ نستانم روا مدار خدایا که در حریم وصال همای گو مفکن سایه شرف هرگز بیان شوق چه حاجت که سوز آتش دل هوای کوی تو از سر نمی​رود آری به سان سوسن اگر ده زبان شود حافظ نه من بسوزم و او شمع انجمن باشد که گاه گاه بر او دست اهرمن باشد رقیب محرم و حرمان نصیب من باشد در آن...
  • تولد شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1383 12:42
    سلام امروز ۱۷ بهمن ماه و فردا هجدهم بهمن اوهوم فردا تولد آبدارچی یا بهنام عزیز خودمون بهنام جان تولدت مبارک امیدوارم سالهای سال با تندرستی و موفقیت زندگی کنی و زندگی شاد و موفقی داشته باشی . خوشی خوشبختی سعادت و موفقیت تو همیشه نهایت آرزوی ما بوده . دوستت داریم و به دوستی با تو و بودن با تو افتخار می کنیم. تولدت مبارک
  • آهسته قدم بردار چهارشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1383 08:09
    فقط حق را جمیل یافتم آهسته قدم بردار که در اینجا شاید دانه ای آرمیده باشد هنوز در زیر خاک وتن لرزانش می ترسد از رعد صدای پای رهگذران آهسته قدم بردار که شاید خفته باشد مرغ عشقی که هنوز میترسد از پرواز بی یار آهسته قدم بردار که پریشان مکنی خلوت شمعی را با دلدار و بر هم نزنی سکوت را در شب دیدار دویار آهسته قدم بردار که...
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1383 08:35
    فقط حق را جمیل یافتم سلام . من قبل از اینکه این وبلاگ رو با کمک دوستان راه اندازی کنیم یه وبلاگ داشتم به نام سوشیانت و با اسم آخرین عیار اون وبلاگ رو خط خطی میکردم یه دوست خوب پیدا کرده بودم بچه شیراز بود از نوشتهاش خیلی خوشم میمد تا اونجای که میتونست از عربی توی نوشته هاش استفاده نمیکرد این دوست خوب بهم لینک داد ولی...
  • [ بدون عنوان ] شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1383 08:18
    فقط حق را جمیل یافتم امروز که داشتم از خونه میمدم سر کار دو سه تا پارچه رنگا رنگ نظر جلب کرد از همون پارچه های که برای حاجی ها میزنند حج کم مقبول سعیکم مشکور جالب بود چند وقت پیش رفتم توی یه مغازه در محلمون که یه آقای رو دیدم امده بود از صاحب مغازه حلالیت بطلب آقا جواد حلالمون کن جالب قبل از رفتنش خودش آش پشت پاشو...
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1383 13:54
    فقط حق را جمیل یافتم وسط بلوا ریه پیر مرد نشسته بود آتیش جلوش بود دود زیادی از آتیش بلند میشد توی فکر این بودم که بابا بی خیال گرما دود آتیش اذیت ش نمیکنه اشکش رو در نمیاره که یه حسی بهم گفت تو هم برو پیش اون در ماشین باز کردم یک راست رفتم طرف پیر مرد بالای آتیش اون ایستادم به ظاهر شروع کردم به گرم کردن خودم ولی نه...
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 30 دی‌ماه سال 1383 13:28
    فقط حق را جمیل یافتم سلام نوشته ژاین رو یکی از بچه ها برام فرستاده از یه سایت گرفته دیدم بد نیست بزارمش اینجا میدونم خیلی ها یا نمیدونن یا این حرفارو قبول ندارن ماها (ایران) ها خیلی وقته که نمیدونم کی بودیم چی بودیم چی شدیم ......... پس از نبرد دلیرانه و رزم پهلوانی قادسیه وکشته شدن سپهسالار ایران "رستم فرخزاد" به دست...
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 28 دی‌ماه سال 1383 07:59
    فقط حق را جمیل یافتم سلام سلام به همیه دوستان و دشمنان تا یادم نرفته بلاک اسکای همین جای که من مینویسم عضو قبول میکنه یه سری بزنید یه جا برای خودتون بگیرید.... یه سایتم پیدا کردم برای لود کردن عکس میدونم که هم یه سایتی دارن خیلی ها هم از یا هو استفاده میکنن ولی خدایش این آخرشه یه سری بزنید از اینجا وارد شو خب اینا به...
  • اینترنت شنبه 26 دی‌ماه سال 1383 08:51
    فقط حق را جمیل یافتم سلام دوستان میخوام یه کار بزرگ کنم اونم خیلی بزرگ قسم خوردم دیگه هیچکس از توی دنیای اینترنت (مجازی ) به دنیای حقیقیم نیارم چون من نامرد تر از اونی هستم که بتونم برای خودم نگهشون دارم چه فاییده بیان برای یکی دو سه ماه برن بیرون از دنیای حقیقی چه فاییده که نتونی بیشتر از یک سال دوستتو برای خودت نگه...
  • 218
  • صفحه 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 8