سلامی دوباره

سلام

خب قبل از همچیز بایدبگم ممنون بابت همچیز   منظورم شما نبودید منظورم بچه های مشهد بود که دمشون گرم انقدر شرمنده کردن که نگو

پدر خوانده بابت هم چیز ممنونم امیدوارم امری باشه جبران کنم  از پدرتونم تشکر میکنم همینجا رسما دعوتید اهواز هروقت امدید قدمتون روی دو دیده من
عزیز خب به شما اول باید بگم شرمنده بابت همونی که میدونی دوم بگم ممنونم شما نیای اهواز خودت میدونی نتونم بزنم پس کله پدر خوانده پس کله تو که میتونم بزنم

فرشید خان از شمام ممنونم مرسی شمارو هم نمیتونم بزنم پس کلت پس تشریف بیارید اهواز خوشحالمون میکنید

خب اینجام از یکی از دوستان تشکر میکنم که کار من مشهد گیر افتاد یه مقدار پول برام فرستاد البته نفرستاد ولی من فرستاده شده میبینم همینکه تا گفتم فلانی جیبم زدن احتیاج به پول دارم منو من نکرد گفت شماره حسابه یکی از بچه هارو بگیر تا ظهر پول میریزم به حسابت وقتیم فهمید شوخی میکنم کلی ناراحت شد .ولی خیالی نیست چون انقدر بزرگه که اشتباهات شوخی های بچه گونه مارو به بزرگی خودش میبخشه البته از نظز جسه که کسی به بزرگی من نمیرسه سنشم کوچولو تر از خودم ولی خدایش بزرگتراز منه نگید توی چی که نمیتونم خودم ضایع کنم بگو چقدر کوچسک تر از اون هستم

خب خب



چند روزی ابدارچی نبوده چای نخوردید همتون سر در گرفتید من امدم پس چای از فردا به راه

حرفای همی بچه هارو خوندم نظراتتونم همین طور ممنونم که اینجارو آبدیت کردید ممنونم که نظر دادید
دقیقا هم یادم نیست ولی به دو سه نفر باید جواب بدم

رویا جون باید بگم میشه همرو جمع کرد ولی یواش یواش
رومیصا اگر با رفتن ما خوشحال میشید که باید یه خبر بد بهت بدم ما نمیریم تا بیرونمون کنن
مهر بانو چشم در مورد کسری هم مینویسم کی بود کی هست کتابشو چطوری گرفتم یعنی خریدم
زهرا جون بازم معرفت شما دختر عموی گل خودم این زهرا بانو که میاد نظر میده دختر عموی گل خودم حق حق

پدر خوانده تو خودت میدونی بری با کی طرفی

عزیز بله تو به جای من نیستی از زیارت یه پسر گل....... البته یادم نمیره توی مشهد چطوری در ماشین پیدر خوانده رو بستی البته تو نبستی یکی دیگه بست به نام شما تموم شد

افسونم بلخره خودشو معرفی کرد مرسی پس شما بودی بدون امضا مینوشتی بابا ای والا داشتم اسم فالگیر میزاشتم روت
ووووووو از همتون ممنونم  متشکر
دیگه چی باید بگم به خدا خیلی حرف دارم در مورد مشهد ،تشکر از بچه ها خیلی چیزای دیگه ولی به خدا کیبرد خونه فارسی نداره یعنی برچسب فارسی نداره مردم تا اینارو نوشتم پس شرمنده بای تا فردای بهتر برای همی بچه ها


آبدارچی
نظرات 8 + ارسال نظر
امید عرب جمعه 1 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 02:29 ب.ظ http://omidarab.blogsky.com

آمدم اینبار با الفبای امنیت

[ بدون نام ] جمعه 1 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 03:30 ب.ظ

salam azizi
khosh omadi bekhone bazam.....khosh be hale az in safaa ma ham berin ..vali faqhat azizio bebinim na pedar khonde ra......./dar panah haqh
yasi

شراب جمعه 1 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 09:01 ب.ظ http://nazlisokhanbegoo.persianblog.com

سلام آبدارچی عزیز . شما اهواز هستین ؟؟؟ من مدتهاست نوشته های شما رو اینجا میخونم و اسمتونم بارها از عزیز شنیدم ؛ اما نمیدونستم اهوازین . فکر میکردم دارو دسته همگی مشهدن . به هر حال خوشحالم که برگشتین و خوشحالم که اهوازین ؛ اگه رفتین بازار مرو جای منم خالی کنین D:D:D:

سلام
قبلا اهواز بودید یا اهواز رد شدید بگید دارم دغ میکنم از حس کنج کاوی

کتایون جمعه 1 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 10:49 ب.ظ

سلام ...زیارت قبول جناب ابدارچی ... این چند وقت جاتون خالی بود .... راستی از جوایز اسکار چه خبری دارین ...یادتون باشه شما که اهل سینما هستین بیشتر ما رو از مطالب سینمایی با خبر کنین ... راستی الان کتاب حقایقی در باره لیلا دختر ادریس رو دارم میخونم موافق باشین نقد و نظری داشته باشیم ....

سلام . دوستان جای ما .از شما چه پنهون جای شمام مشهد خالی بود .والا من هنوز از انتخابات مجلس خبری ندارم که تب همگیری داشته اسکار که جای خود دارد .تازشم من اهل سینما بودم خانومی یعنی دیگه نیستم .قبولمون ندارن .من اون کتاب رو ندارم . ولی منم کتاب های ده فرمان کریستف کیشلو فسکی رو گرفتم دارم میخونم موافقی در ده فرمان گفتمانی داشته باشیم .البته دو جلدم از بیضائی گرفتم عیار نامه و عیار تنها ................. فکرر کنم بهرام بیضائی بهتر باشه برای گفتمان

یکی یدونه شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 07:21 ق.ظ

سلام
ایکاش خبرت می اومد نمی دونی نبودی اینجا چه بهاری شده بود. حیف و صد حیف که برگشتی باورم نمی شه دوباره شروع شده باشه (دعوا رو می گم) ولی خب چه کنیم باید تحملت کنم.
راستی از هر چی بگذریم سخت سوغاتی خوش است. منتظر سوغاتیم ههههههههه
یادم رفت بگم ایشاا..... سفر مکه و کربلا و از این جور جاها.
بای

جوابتو نمیدم چون از دلت خبر داره :ی

رویا جون شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 08:36 ق.ظ http://hezarharf.persianblog.com

سلام مش لوطی خوش اومدی عامو فرشید مسیج می زنه می گه دارین می رین ددر هر چی زنگیدم که صدامو بشنوین انرژیتون میره بالای ۲۰۰۴ نشد خط نداد یعنی ازم خواستن که بزنگم منم واسه اینکه بگم لوطی ترم زنگیدم ولی انگاری خدا با من بود که صدای نحستو نشنوم البته خودمونیم جیگری ههههههههههههههههه ارش ا شیراز بود جات خالی با کسری ناهار کبابی حالی بردیم جاتون خالی همش حرف خونه بهاره بود و نیمروهای دست پخت سرورت هههههههههههه

عزیز از مشهد یکشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 02:05 ب.ظ http://azizz.persianblog.com

سلام داش لوطی قربونت منم خیلی خوشحال شدم دیدمت ولی بازم اونجوری که باید نشد ازت پذیرایی کنم ایشالله دفه بعد . دوم اینکه دشمنت شرمنده . سوم اینکه بابت در ماشین بنده خدا باید بگم من قرار شده یک در عقب سمت راست یک لاستیک سمت راست جلو البته با یک کمک فنر جلو البته بازم سمت راست بخرم بندازم رو ماشینش حالا من نمیدونم فقط درش مربوط به من بوده بقیش برا چیه بماند چمیدونم لابد استحلاک داشته :ی خلاصه خوش حال شدم دیدمت دوباره خوش باشی همیشه و موفق به امید دیدار

شرمنده من پدرخوانده ام اما جای لوطی جواب میدم اولا که بی سواد اون استهلاکه (زبووووووووون) .. دوما هر چی مشکله گردنه تویه خودت می دونی چرا .. تمام

شیدا چهارشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 01:43 ب.ظ http://shida.mahrgo.com

بهترین خاطره من اشنایی با طاهر مهرجو بود خیلی دوسش داشتم با همه چیزش راضی بودم ولی منا نخواست من کاری به سنش نداشتم هنوزم عاشقانه دوسش دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد