بسم حق
سلام
بعد از حدود ۱۷-۱۸ روز میخوام یه بار دیگه بنویسم منتها فقط به صورت تفریحی یعنی قرار نیست برگردم . میرم باز شاید یه ۱۴-۱۵ روز دیگه برگشتم و یه چیزی نوشتم :
آخر این روز بشب می رسد این صبح به شام
عاقل آنست که خاطر ننهد بر ایام
سخت شد کار و دریغا که هوسها همه سست
سوخت جان از غم و آوخ که طمعها همه خام
ره بپایان شد و دردا که ندانیم هنوز
به کجا می رود این اشتر بگسسته زمام
توسن عمر از این دشت سراسر بگذشت
تا زنی چشم بهم بگذرد این یک دو سه گام
پرتوی مهر که در ساحت این خانه نماند
شک نباشد که دوامی نکند بر لب بام
این گل تازه که سر بر زده امروز ز شاخ
یک دو روز دگرش بر سر خاک است مقام
کس از این انجمن حادقه سودی نبرد
که ذهاب است و ایاب است و قعود است و قیام
در بر باد دمادم نکند شمع ثبات
در ره سیل پیاپی نکند خانه دوام
آخر این ریشه به بن آید و این تیشه به سنگ
آخر این می ز سبو ریزد و این شهد ز جام
خیر و بفروز چراغ خرد از آتش عشق
آبی از اشک بزن بر رخ و بر شو ز منام
دل یکی مرکب ره جوست رکابش بطلب
راه این سوست نشاط از اثر دل بخرام
کوش کاین جان مقدس رهد از محبس تن
تا کی این طایر فرخنده بماند در دام
کوش کاین مهر فروزان که نهان است بمیغ
همچو تیغ شه آفاق برآید ز نیام
****************
ببخشین که گله می کنم ولی خیلی بی معرفت شدین کم سر می زنین اینجاها یادتون میره که این چراغ رو گفتم شماها باید روشن نگه دارین .. بابا ایول مرامتون واقعا که ...
شاد باشید و پیروز
سلمان
پرتوی مهر که در ساحت این خانه نماند ...شک نباشد که دوامی نکند بر لب بام... خیلی قشنگ بود... واسه چی اینقدر دیر دیر؟
باباشپلی خوشحالم که اومدی امیدوارم هر روز هوس این نوع تفریحها به سر مبارک بزنه
نمی دونی چقدر خوشحال شدم که نوشتتو دیدم صفا آوردی واقعا دلت می یاد ما رو تنها گذاشتی و رفتی . من که هر موقع میخوام مطلب بنویسم این لوطی میگه دست نزن بچه که از این کارها نمی کنه
چه می شه کرد در غیاب بابا باید تحملش کرد
سلام
سلام . منم مثل رویا من میخوام یه کاری بکنم میخوام بای چند مدتی کم حرف بزنم . برام دعا کنید