بسم حق

سلام

 

وقتی دین رو شرحه شرحه می کنیم ؛

وقتی قرآن , این کتاب آسمونی رو به جای این که مثل یک فیلم پشت سر هم و پیوسته نگاه کنیم , مثل یه آلبوم عکس بهش نگاه کنیم ؛ (ببخشین که اینجوری مثال زدم ولی عاقلان در مثال نمی مانند و هدف از مثل زدن هم قابل فهم کردن منظور هست)

اینجوری میشه که یا ولایت رو مخصوص پیغمبر و عترت اون می دونیم یا هم که هر ولایتی رو همچون ولایت معصومین قداست می بخشیم و همچون وحی منزل می دونیم .

وقتی دین شناسان ما درگیر بازیهای حکومتی و سیاسی میشن و تبیین و صحبت در باره یه سری مسائل عالیه میشه آلت دست و لق لقه زبان کسانی همچون من , اینجوری میشه :

-         علی سر در چاه می کرد و راز و نیاز می کرد ولی چرا همون راز و نیاز رو نمی بره توی نماز شب , در قالب اون نماز بگه ؟ هدفش چی بوده ؟ چی رو میخواسته اعلام کنه ؟

-         علی نماز شبش رو ترک نمی کرد و بهتره فکر کنیم قبل از حرف زدن و تحریف نکنیم ...

-         به نماز خوندن آقا شک نکن ...

 

به کسی برنخوره قصدم توهین نیست لطفا جان کلام رو بشنوین و به این نگاه نکنین که نوشته رو چه طوری دارم میگم . منظورم توهین به کسی نیست . ما هنوز به زبان مشترک نرسیدیم اونم توی این قرن که میگن دنیا به سمت دهکده جهانی گام بر میداره . جمله ای که نوشتم هزار بار خوندم ولی نمی دونم چرا برداشت دیگری شد ناراحت نیستم چون معتقدم کلام و زبان خیلی وقتها در بیان قاصر است و ناتوان و قلم قاصرتر و از هر دو ناتوانتر من هستم که هنوز در پله های اول کلام ها و استدلال ها دارم در جا می زنم و دست و مغزم توان درست نوشتن رو نداره .

جملات رو نه یک بار که ده بار بخونیم و به هزار روش تحلیل و سبک و سنگین کنیم بعد جبهه گیری کنیم . از اینها گذشته بهترین روش برای ضربه زدن به چیزی بد تعریف کردن از اونه . کاری نکنیم که خواسته یا ناخواسته از دین بد تعریف کرده باشیم . در دافعه و جاذبه علی (ع) کسی شک نداره ولی علی همان قدر که شمشیرش تیز و برّا بود , زبان و بیانش گیرا و غرّا بود . با زبان هم سر می برید ولی به گونه ای که طرف در عین این که کوبیده میشد , جذب میشد و حرف حق رو می پذیرفت و به گونه ای برایش استدلال بیان نمیشد که اون هم بخواد لج کنه یا جبهه بگیره .

معنای ((الابذکر الله تطمئن القلوب)) رو همه می دونن برای اون نوشته (رجوع شود به وبلاگ پگاه خانوم گل) خواستم پیغامی بذارم که همون معنای سخت گفتن با خدا رو برسونه ولی به گویشی نو و به کلامی که دیدی جدید رو ایجاد کنه ولی خب شاید , شاید , شاید یادم رفته بود که این دید رو اول باید در خودم بوجود بیارم , سوتفاهمی پیش آورد . این بحثها خوبه ولی بشرط این که هدفمون به کرسی نشوندن حرف خودمون یا خراب کردن شخصیت طرفمون اونم به هر قیمتی نباشه . در مورد هدف از بحث کردن یه بار سوال کردم و دوستان هم لطف کردن و جوابهایی دادن ولی فکر می کنم لازمه که دوباره اینو بپرسم و به بحث بذارم و در انتها هم نتیجه بگیریم و بهترین نظرات رو به عنوان قانون بحث لااقل به سر در این وبلاگ بکوبیم با کثرت نظر و قبول عام . ولو مدتها بحث کنیم ولی باید بالاخره به نتیجه برسیم شاید کسل کننده بشه برای همین بینابین مطالب دیگه هم خواهیم نوشت ولی این موضوع برای یک بار هم که شده باید یه جا به نتیجه برسونیم حوصله داشته باشین و پایه باشن . (اون عزیز که گله کرده بود به بهنام عزیز که وبلاگتون یکنواخت شده و کسل کننده و بحث خواسته بود منتظرتم عزیز دل برادر)

آبدارچی:

نظرمو درباره دو تا متن قبلیت همینجا میگم اولا که ادیسون اگه نماز می خوند بهتر بود چه ایرادی داره ؟ هر چیزبه جای خودش . دین و ایمان جای خود , علم آموزی , مال اندوزی , احراز پست و مقام , اشتهار و کسب معروفیت هم به جای خود . همه نیازهای بشر در کنار هم باید پاسخ داده بشه . اگه به جای ایجاد یه تعادل مابین همه این نیازها مثلا بیشتر به برطرف کردن گرسنگی و حرص و ولع در خوردن بپردازیم , چاق میشیم به هزار و یک درد مبتلا (اینو کسی میگه که خودش کلی اضافه وزن داره واسه همین به شدت این مصیبت رو لمس می کنم) , بقیه نیازها از علم , شهرت , پرستش , نیاز مالی , نیاز جنسی و و و و .... هم همینطور . مابین همه اینها باید یه معادله برقرار کرد . در کلامی ماورایی (نمی دونم کلام قران هست یا حدیث) هست که هر کسی ساعتی (لحظه ای) رو به اندیشیدن بگذرونه , عملش همچون هفتاد سال عبادت پاداش داره . این به این مضمون نیست که من برم هفتاد سال هر غلطی خواستم بکنم و بعد بیام یه لحظه بشینم به یه چیزی فکر کنم و بعد بگم خب من هفتاد سال عبادت کردم . نه این تفکر شرایط داره و عواقب . این تفکر در عاقبت خودش منجر میشه که ما از بدی ها روگردون بشیم و به نیکی ها و نیکی کردن بپردازیم . این تفکر یه تفکر عمیق , دقیق و یقینی هست که هر تفکری رو نمیشه مشمول این حدیث دونست . پگاه عزیزم , ضمن این که تشکر می کنم که ما رو توی خونت می پذیری و اینجا هم بهمون سر می زنی باید بگم عزیز بابا کلیت حرف و جان کلام آبدارچی این نبود که نماز رو ببوسیم و بذاریمش کنار بریم هممون ادیسون بشیم .

در مورد فیلم های علی حاتمی هم باید بگم تقریبا همینجوری که تو گفتی بهنام . منم اینا رو دیدم ولی یه گیر اساسی دارم به تو اونم اینه که چه فرقی می کنه که اول علی حاتمی بود یا کیمیایی , این که اول کی توی آسمون پرواز کرد یا این که اول کی مسلمون شد . مهم اینه که از ابزار و روش و یا هر چی که هست توی هر زمینه ای که هست به بهترین نحو استفاده کرد . بهترین ریاضی دانان , منجمین , فلاسفه , اطباء و ... رو ما ایرانی ها داشتیم و اروپا توی اون روزگار درگیر حکومت و جهل کلیسایی خودش بود ولی اونها در رنسانس راهشون رو در علم یافتند (و در عوض در دین گم کردند) و از علم علمای ما استفاده کردند و رفتند و ما در الفبای فلسفه و خلقت ماندیم که اول مرغ بود یا تخم مرغ . ما خواستیم اول آخرت رو بسازیم و بعد بیایم سراغ دنیا , اونا رفتن سراغ دنیا سازی و بیخیال آخرت شدن . هر دومون باختیم ولی درد اینه که ما هم در علم پیشرفت کرده بودیم و هم آخرت رو داشتیم می ساختیم , خوب هم پیش رفته بودیم ولی خب از یه جایی دیگه یادمون رفت , راهمون رو عوض کردیم . عقب موندگی ما در علم وصنعت و فرهنگ و هر چی که هست مال اینه که به نیازهامون به یه اندازه نپرداختیم و غرب هم همینطور مشکلات خاص خودش رو داره . ولی من به اونا کار ندارم . من دلم برای ایران و ایرانی و تمدن ایران زمین می سوزه . من میخوام ایرانم آباد بشه به من چه که آمریکا رو کی میسازه من اول ایران رو بسازم بعد به فکر جهان ساختن باشم . لطفا انگ غربزده یا از خود بیگانه رو به هرکسی نچسبونین .

 

سلمان
نظرات 9 + ارسال نظر
آبدارچی چهارشنبه 3 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 07:18 ق.ظ

سلام . ممنونم که جواب من رو دادی تو این همه موضوع رو ول کردی چسبیدی به اول کیمیای بود یا حاتمی ........ بعدشم دوستان داشتن می گفتن فقط نماز بغیییر از نماز هیچی ز دیگه ای ارزش نداره منم گفتم نه فکر کردن ارزش داره حتی به اندازه ۷۰ سال حالا فکر کردن من شما نه عزیز فکر کردن کسی که چیزی برای راحتی بشریت میسازه نگفتم تو فکر کرن ولی فکری که در راه بشریت باشه و نماز خوندن جلوی اون فکر کردن رو بگیره نخونده بشه بهتره ......... برای این کار دلیلی دارم ولی خب مثل همیشه سکوت میکنم ....... مشکل خیلی ها اینه که فکر میکنن تا مردی خدا میگه به خاطر این که این شخص هفتاد سال نماز خونده زود یه جا براش توی بهشت آماده کنید ..... نه عزیزان خدا دیگه انقدرم مهربون نیست فقط دوست دارم الان بخندم بخندم به افکار دیگران ولی خب سکوت بازم بهتر از هر چیزیه

افسون چهارشنبه 3 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 07:50 ق.ظ

سلام
بابایی خوشحالم باز اومدی چون دنبال مرخصی بودم می ترسدم آبدارچی ارجمند با مرخصی بنده موافقت نکنه من از بحثتون خدایی چیزی نفهمیدم چون حداقل یه دو هفته ای است که من درگیری شدید دارم با عزیز دلی
همیشه شاد

رویا چهارشنبه 3 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 08:08 ق.ظ http://hezarharf.persianblog.com

سلام بهترین کار خدمت به مردم نیاز منده تو هر شرایطی اگه همه ما این مسئولیت رو قبول کنیم و سو استفاده نشه حتما می تونیم ایرانی اباد داشته باشیم و اما عبادت اگه برای ارامش و یاد خدا باشه درسته اگه برای تظاهر و بهشت چشم هم چشمی باشه اصلا.. در مورد نماز خواندن شب یا صب یا هر وقت دیگه سود و نفعش برای شخص نماز گزاره اما خدمت به مردم حالا یا ادیسون یا هر کس دیگه نفعش واسه همه است ادم بدون نماز خواندن هم می تونه خوب باشه غیر از حضرت علی (ع) خیلی کسای دیگه هم بودن که واقعا ادمای خوبی بودن و مسلمان هم نبودن حتی زردتشت ایرانی خودمون خوب بودن و کامل بودن هیچ ربطی به نماز و اسلام علی و محمد و غیره نداره هر جامعه ای که پیشرفت داشته نگاه کنیم می بینیم رعایت قانون و حقوق دیگران هست که باعث پیشرفت در هر زمینه ای شده و یا برعکس سعی کنیم خوب باشیم و بهتر با هر اعتقاد و دینی که داریم شاد و بی قرار باشین

[ بدون نام ] چهارشنبه 3 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 09:54 ق.ظ

سم حق
اول سلام .. خان بالا خان منم یه چیزی تو همین مایه ها گفتم . گفتم چه ایرادی داره که ادیسون هم نماز می خوند . اون علمش خیلی خدابیامرزی یا هر چی دیگه که بگی ثواب براش بوجود آورده درست کاری و خدمتی کرده که پیشرفت علم آدمها بسیار به اون مدیونه ولی اگه نماز هم می خوند ایرادی داشت؟ من میگم اینجوری کاملتر بود همین کاری هم ندارم که اون میره بهشت من میرم جهنم تازه اونم موتورخونه اش . بعدشم باز که میگی حرف نمی زنم . مرد چقدر بهت بگم سکوت کردن هم جا و مکان داره . هر چیز به موقعش خوبه . افسون جان بابایی ایشالله مشکلت حل بشه کمکی از ما بر بیاد خوشحال میشیم در خدمت باشیم . رویا جون تمام این حرفات قبول . منم از این حرفا زیاد میگم ولی انصافا من و خود تو هم چندین بار گفتی ، وقتی که نماز می خونیم باز یه حال بهتری داریم . ضمن این که منم دقیقا همینو گفتم که علی (ع) میتونست بره نماز شب بخونه ولی می رفت با چاه حرف می زد واسه این که راه رسیدن به خدا فقط این نیست که شما سر نماز باشی . برای حرف زدن با خدا باید همیشه خدا رو شاهد بدونی وقتی کسی همیشه شاهدت باشه خب در هر حالی می تونی باهاش صحبت کنی به هر زبونی و این میشه مکاتب مختلف ولی دین یکی بیشتر نیست همه اینها از مسیحیت و یهود و اسلام و زرتشت و ... همشون یه دین واحد هستن بسته به ظرفیت مردمان اون عصر شکلهای مختلفی گرفتن .. شاد باشید و پاینده .. والسلام

پـگاه چهارشنبه 3 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 11:29 ق.ظ http://jovita.persianblog.com

سلام............من یه عالمه حرف دارم ...ولی الان باید برم بیرون ...(ناراحت) . برگشتم حرفامو می زنم ....منتظرم باشین .....بای بای همتون خوش باشید ....

رویا چهارشنبه 3 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 12:08 ب.ظ http://hezarharf.pewrsianblog.com

من با نماز خواندن مخالف نیستم راستش خیلی یکنواخت و خسته کننده هست کاش می شد هر دفعه یه جور نماز خوند هر دفعه یه طرف وایساد یا نشست یا خوابید یا با چادر یا بی چادر خلاصه تنوع هههههههههه وای خدا داره اون بالا چپ چپ نگام می گه رویا مگه قیامت نشه و من دستم بهت نرسه هههههههههههه چاکرخاتیم خداااااااااااااااااااااا جیگری

پـگاه چهارشنبه 3 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 08:39 ب.ظ http://http:/jovita.persianblog.com

سلام بابایی جونم ...حرفات قبول....خیلی هم جالب بود ...بعضی جاها یه کوچولو تند رفتی ...ولی حرفات منطقی بود ....
ولی آبدارچی کی گفته غیر از نماز هیچی ارزش نداره ؟!!!!!!!!!!!!! ولی اگه قران و قبول داشته باشیم باید اینو هم بدونیم و قبول داشته باشیم که هدف آفرینش انسان عبادته ....توی وبلاگم هم آیشو نوشتم.........
به نظر من بحث خیلی خوبه .ولی برای اینکه بحثی نتیجه ی مطلوب داشته باشه باید شرایطی باشه ....یکیش همونیه که خودت گفتی نباید نظراتمونو تحمیل کنیم و بگیم فقط این و غیر از این هیچ.... یکی اینکه حرمت ها رو نگه داریم و نذاریم کدورت پیش بیاد ... و یکی اینکه باید یاد بگیریم نظرات بقیه رو خوب گوش کنیم .......*پذیرفتنو یاد بگیریم *......توی بحث ها هدف شکست طرف مقابل نباشه بلکه روشن شدن مسئله ی مورد بحث باشه ....
در ضمن رویای عزیز ..نماز یکی از زیبایش همینه ..یه جور اتحاد و هم بستگی ...همه ی مسلمونای جهان با ملیت های متفاوت با تمام فرق هایی که با هم دارن به یه طرف رو می کنند و با خدای خودشون راز و نیاز می کنند ....اگه یه ذره عمیق فکر کنید و بخوایین پذیرا باشین مطمئنم که می تونید این حس قشنگ رو حس کنید ......
وای من چه دل پری دارم ..(ناراحت ) .....
راستی منم آپم بیاین پیشم .خوشحال می شم .
~ خدا نگهدار همتون باشه .........

مهتاب چهارشنبه 3 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 10:18 ب.ظ http://manjita.persianblog.com

یه چیزی در مورد درد دل علی(ع) با چاه.به نظر شما حضرت علی اصلا نیازی داشت که با چاه درد دل کنه.؟ مردی که روح بلند او نیازی به درد دل با چاه نداشت و انقدر در خدا غرق شده بود که بتواند تنهایش را با راز و نیاز با خدایش پر کند و یا چرا حضرت زین العا بدین هر وقت اب را میدید می گریست؟اگر یه کمی توجه کنیم در می یابیم که ان بزرگان با این روش ایندگان را به تفکر وا می داشتند که جامعه ی ان زمان نتوا نست علی را درک کند .پس عمل اونها تنها برای بیداری بشریت بوده. انها با این روش یک چرای ماندگار در ذهن بشر به وجود اوردند.چرایی که پاسخ دادن به ان منجر به بیداریی بسیاری از انسانهای ازاده شد و خواهد شد.پس من و تو هم می توانیم با پاسخ دادن به این چراها تو طئه های خا موش درا خنثی کنیم. در پناه حق سر بلند با شید.یا علی مدد

لی لی حوزک شنبه 6 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 04:14 ب.ظ

به ابدارچی از همدان مینویسم موق باشی به امید دیدار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد