سلام
این یه تیکه از فیلم طوقی نوشته علی حاتمی
اگر فیلمهای علی حاتمی دیده باشید یا سریال هزاردستان خوب میدونید علی حاتمی خوب
دیالوگ های مینویسه
نمونه همینی که میخوام بنویسم
ولی اول بزارید یه کم در مورد فیلم طوقی بنویسم
طوقی دومین فیلم علی حاتمی بود فکر کنم در بیست دو یا بیست سه سالگی نوشتش
طوقی
آسید مرتضی یه پسر کفتر باز
آ سید مصطفی دائی مرتضی بزرگ طایفه برای خودشم اسم رسمی داره
گوهری قبلا دوست آ سید مرتضی بوده که الان شوهر کرده
عباس گاریچی شوهر گوهری
جواد خال دار شاگرده عباس گاری چی
طوبی نامزده آ سید مصطفی
خب داستان
آ سید مرتضی یه کفتر میگیره یه کفتر طوقی مادرش که کور هم بوده قسمش میده که طوقی رو پر بده بره که بابات طوقی گرفت من کور شدم
طوقی به ما نمیاد
آسید مرتضی میره طوقیه رو بده دسته یه کی که دائی وسط راه میبینه بهش میگه باید بری شیراز یه دختر دیدم به نام طوبی برام عقدش کنی بیاریش کاشون که با هم ازدواج کنیم آسید مرتضی کلی با دایش شوخی میکنه که چی شده میخوای زن بگیری اون وقتا که دخترای محله رو شله زرد اسمتو مینوشت میفرستادن برات ردشون میکردی حالا چی شده میخوای زن بگیری ولی قبول میکنه
آسید مرتضی میره طوقی رو میده به گوهری که جواد خال دار میبینتش
بعدم میره شیراز که طوبی رو عقد کنه برای دائی وقتی میرسه به شیراز میره خونه طوبی اینا به طوبی که نگاه میکنه عاشقش میشه
بعد میفهمه که طوبی هم تا یه نظر به اون نگاه کرده اونم عاشق آ سید مرتضی شده
آسید مرتضی به مادر طوبی میگه مراسم کیه بهش میگه روز جمعه میگه تا جمعه خیلی میگه ساعت دیدم خوبه
آ سید مرتضی میخواد بره مسافر خونه بخوابه که مادر طوبی نمیزاره بعد طوبی هم از پشته در میگه این چند شبرو بد بگذرون
یه روز که عزیز از خونه میره بیرون طوبی داره با چرخ خیاطی کار میکنه که سوزن میره تو دستش آ سید مرتضی انگشته طوبی رو میمکه بعد طوبی بهش میگه منو برای خودت عقد کنه من دلم پیشه تو
با هم قرار میزارن به جای اینکه طوبی رو برای دائی عقد کنه برای خودش عقد کنه
و یه روزقبل از عقد آسید مرتضی که مست هم بوده جلوی آیینه با عکس دائیش حرف میزنه
مرتضی : سلام دائی ای والله ،ای والله ، این لقمه ای که تو، تو سفره ما گذاشتی – وگرنه من کجا و شیراز کجا ،سرتو درد نیارم دائی ، این دل لاتنوری خودشو باخته ، دایی با توام ، پاک آقا مرتضی افتاد تو هچل نه راه پس داره نه راه پیش دایی مصطفی هر چی خودم رو زدم به اون راه دله دست وردار نشد صد رحمت به صد تا نیش چاقو همچی زق زق میکنه همیچین زق زق میکنه که چهار ستون بدنم میلرزه سرتو درد نیارم تو مایه های نامردی نا لوطی هیچی سرش نمیشه یک بی آبروی که دویومیش خودشه بد جوری خودشو باخته رسوا الله فهمیدی راحتت کنم کار آقامرتضی افتاد دست یه الف دل چی بگم حکم حکم اونه نا لوطی ....اینارو نخونده بودم این دیگه چه رنگشه حیرونم یه آدم گنده باهاس بشه نوچه یه وجب دل آخه چرا باهاس همچین باشه دایی اینو بهت بگم آدم آدم ول معطله ...من اینو میخوام اونو میخوام نداره باهس دید که باهاس دید که اون صاحب مرده چی میخواد این این درست نیست دایی درست نیست کار از یه جا خرابه حالا از کجا خرابه باهاست باهاست وقتی گرفت از اوستا کریم پرسید .
دختر شیرازی، دل مارو بردی، بردی دل ما، غم ما نخوردی، چی بگم؟
آره، آره مگر من کیم؟ د درسته، حالیمه، من نه، تو، آره تو، تو سرت تو حسابه، چی؟ آره مچلیه،یه مچلیه، چی میگه اون چشات دایی، چی میگه اون چشات؟ اره ریتن تنه لاتی پیتاله آره من سیاه شدم سیاه شدم خیلی خوب مگه من مگه من مگه من خواستم، من که سرم تو کفترام بود کفترام، تو، تو، تو منو راهی شیراز کردی، تو، دایی تو منو هوایی کردی، کفترام .......
ادامه دارد
آبدارچی
اینو بهت بگم آدم آدم ول معطله ...من اینو میخوام اونو میخوام نداره باهس دید که اون صاحب مرده چی میخواد این این درست نیست
درست نیست کار از یه جا خرابه حالا از کجا خرابه باهاست از اوستا کریم پرسید
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟