سلام

سلام دوستان هرکی به سئوال من جواب نده انشالله اینترنت برای یک ماه قطع بشه
 یه سئوال ساده فقط خواهش میکنم جواب بدید


انسان چیه  یا کیه یا چه موجودی   راحتتر بگم یکی بیاد آدم برای من توضیح بده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

آبدارچی
نظرات 22 + ارسال نظر
شهریار سه‌شنبه 9 دی‌ماه سال 1382 ساعت 08:26 ق.ظ

دوست من سلام
فهمیدن معنی آدمیت وجدانیه نحوه اطلاع ما از آدمیت به علم حضوریه یعنی هرکسی میتونه درکش کنه همون چیزی که در وجود حیوون پیداش نمیکنی ولی در درون خودت میتونی ببینیش همون آدمیته.
اونی که باعث لذتی میشه که حیوون ازش بهره نداره.
همونی که وقتی شکوفاش میکنی آنچنان لذتی بهت دست میده که نمیتونی وصفش کنی
آدمیت همون چیزیه که در درونش نیاز به تکیه گاهی به نام خدارو داره.
آدم یعنی کسی که به بالا نگاه میکنه و به پایین چشمش رو نمیدوزه
به فکر پروازه
اونم به دور دست ها
وبرای رسیدن به اوج برنامه داره و برای بال زدن نیرو میگیره ومدد در کرنشگاه سجود و در درگاه مسجود حقیقی.
آدم همونه که وقتی به خودش و اطرافش نگاه میکنه با قلبی مطمئن نگاهش تداعی کننده تسلیم در برابر توانای پرقدرت و مهربانه .
آدم یه موچود مرموزه در عین کو چکی و مرموزیت و ناشناختگی
بزرگه و عیان در همه ابعاد.
آیا فکر میکنی جرم کوچکی هستی ای انسان ؟ در حالیکه در درون تو دنیایی ذخیره شده.
موفق باشید و به امید رسیدن به اوج پرواز انسانی در آسمان آدمیت بای

سلام شهریارا .
خیلی خوب بود ولی فکر نکنم اینطوری باشه به قول یکی از بچه ها شما قسمت پر لیوان رو دیدی .........قسمت خالیش چی زنده باشی بای

باغ بارون زده سه‌شنبه 9 دی‌ماه سال 1382 ساعت 08:53 ق.ظ http://mahemehr.persianblog.com

سلام. صبحتون بخیر. انسان همون چیزیه که مولانا گشت وپیدا نکرد ودر آرزوی انسان بود. انسان که یعنی بهترین موجود که در دنیا امروزی وجود ندارد. انسان یعنی حضرت علی که به همنوعانش کمک میکرد بدون اینکه تظاهر کنه . انسان یعنی کسانی که از ته دلشون برای کمک به همنوعانشون رفتن بم وناشناخته موندن.درضمن این حادثه دلخراش را هم خدمتتون تسلیت میگم.موفق وپاینده باشید.

سلام بغی جون .
شمام که قسمت خالی لییوان رو دیدی قربونت بای

نازنین سه‌شنبه 9 دی‌ماه سال 1382 ساعت 11:21 ق.ظ

آبدارچی سلام
خودم هم نمی دونم معنی آدم و آدمیت چیه چون اکثرا توی این دنیای وانفسا فقط اسم آدمیت رو یدک می کشیم و حتی بویی از اون نبردیم
ولی زنده یاد مطهری در یکی از شاهکارهاش نوشته بود
خدایا
تو می دانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است چه رنجی می کشد آن کس که انسان است و از احساس سرشار است.
به امید فردایی خوب برای شما و همه

سلام نازنین .
مرسی

احتیاجی به معرفی ندارم سه‌شنبه 9 دی‌ماه سال 1382 ساعت 11:33 ق.ظ

سلام ادم یعنی کسی که در غم دیگرون اشک می ریزهولی صدای گریه اش نمیاد کسی که لبخند می زنه واسه شادی بقیه ولی صدای خنده اش نمیاد یعنی کسی که سجده می کنه به معبود ش ولی تو تاریکی تو پنهونی کسی که جونشو می ده واسه دیگرون ولی بازم نفس می کشه چون به یاد اون همیشه زنده است کسی که درد رو می فهمه ولی داد نمی زنه کسی که قدرت دارههههههههههههههههه ولی مقتدر و زور گو نیستتتتتتتتتتت

سلام احتیاج .
مرسی

شپلی سه‌شنبه 9 دی‌ماه سال 1382 ساعت 01:13 ب.ظ

سلام ... اون تعریف معروف از حضرت فاطمه رو شنیدین ... فاطمه فاطمه است ... به نظرم اون کاملترین تعریف از انسانه ... و البته نگاه دیگه به این تعریف من دارم یعنی انسان چیزی به مفهوم جمع نقیضینه ... والسلام

کتایون سه‌شنبه 9 دی‌ماه سال 1382 ساعت 06:28 ب.ظ

سلام ....نوشته های دوستان قشنگ بود .....جناب آبدارچی بنظرم قضیه لیوان یه ظرافتی درش نهفته ست ....نیمه پری که دوست عزیمون شهریار ازش نام برد همون عشق و امید به انسانیته ...همونی که اصلا خداوند با اینکه میدونست این موجود دوپا چه کارهایی میکنه سند هستی رو بنامش زد ....همه چیو افرید و...افرید و افرید اما همه عشق آفرینش رو تقدیم به انسان کرد که آدمیت کنه .....و همه همه آدمیت انسان .......به مهروزیدن و ستم نکردن در حق دیگرانه ......
و یه تلنگر به خودم میزنم و از خودم میپرسم ....؟ ....براستی خداوند انسان رو آفرید و نعمت ها رو بر او تمام کرد ....بهش در دوران امید و ناامیدی عشق ورزید ....اگرم انسان ظلمی بکنه میگه با توبه می بخشمت ....اما از ظلم انسان به انسان نمیگذره .....اگه به خداظلمی کنیم گذشت میکنه ..... ولی از حق دیگران نمیگذره .چرا ما ادما نمیتونیم همدیگر رو ببخشیم .....اما منم به نیمه پر اون نیمه لیوان فکر میکنم .....تمرین کنیم

کتایون سه‌شنبه 9 دی‌ماه سال 1382 ساعت 06:37 ب.ظ

......گه گاه که تو جامعه یه مسائلی میدیدم ...ناامیدی به من مسلط میشد...که به کدامین طلوع دلخوش کنیم ....بی تفاوتی ها ...کلاه گذاشتن سر همدیگه ...رعایت نکردن ...از کنار فقر و تنگدستی ها که راحت ازش میگذشتیم .......اما حالا چی ؟.....من از همین مردم و از قدرت خداوند واقعا معجزه دیدم ....انگار خداوند خودش میدونه این سفالی که از عشق ساخته ....چقدر قشنگ کلمه ا...ن...س...ا...ن... رو بلده هجی کنه .... نا امید نباشیم ....آخره اخره شب سپیدیه ....

رومیصا چهارشنبه 10 دی‌ماه سال 1382 ساعت 01:30 ق.ظ http://romisa-rf.persianblog.com

سلام آبدارچی... رویا جون وبلاگتون رو به من معرفی کرد... منم از بچه‌های روزیم به خدا... حق آب و گلم دارم... خوشحال می‌شم به وبلاگ منم سر بزنید... در مورد سئوالتون هم خیلی سخته توضیح دادن چون خیلی پیچیدست... موفق باشی

احتیاجی به معرفی ندارم چهارشنبه 10 دی‌ماه سال 1382 ساعت 08:07 ق.ظ

سلام ایدارچی ازت می خوام لینک رومیصا رو بزنی تو وب لاگمون به امید اینکه همگی ادم بشیم اما تو جامعه خودمونم ادم پیدا می شه نمی شه؟ فقط کافیه پیداشون کنیم چون اونا کیمیان و دور از چشمن اگه غیر ازین باشه که ادم نیستن

امید 33 چهارشنبه 10 دی‌ماه سال 1382 ساعت 02:55 ب.ظ

انسان موجودیست ناشناخته. نه خدا توانمش خواند و نه بشر توانمش گفت. نه اینکه فقط یه مولا علی انسان بود. نه. انسان زیاده ولی انسانیت کمه.این انسانیت بود که علی رو علی کرد. بیایید انسان باشیم.
خدا رحمتش کنه. یه دبیر ادبیات داشتیم تو دبیرستانمون. به اسم آقای خیر. همیشه ورد زبونش این جمله ی شعر گونه بود: دکتر شدن چه آسان آدم شدن چه مشکل.

زنده باشید و زندگی کنید تنتون طلا و باطنتون برف

سوسکی!!! چهارشنبه 10 دی‌ماه سال 1382 ساعت 05:19 ب.ظ

سلام ..قبل از هر چیز اعلام کنم که از بنده رسما دعوت شده اینجا نظرات فاضلانمو!!! ولو کنم ! :D منم گفتم چشم وگرنه که سوسکی رو چه به ادمی و ادمیت و این حرفا ..خب سوالی که مطرحه اینه که ادم یا همون انسان چیه یا کیه اصولا! وقتی تو بحر سوال میریم درمیابیم که مقصود سوال کننده ! اینه که یه مفهوم کلی از خود انسان داشته باشیم نه اون چیزای اکتسابیی که طی مراحل رشد و شکوفایی و در نهایت توی زندگیش بدست میاره.. که همانا انسانیت و خیلی صفتهای دیگه میتونه باشه! …:D بر اساس تحقیقات به عمل اومده! (فاضل بودن سوسکی اینجا به اوج میرسه! ) مردم دنیا به دو دسته ی کلی تقسیم میشند: یه عده معتقدن که جهان هستی مبدا و مافوقی داره که همه چیز از اون سرچشمه میگیره و اگر اون مافوق نباشه هستی پیدا نمیشه!در واقع یه نیروی مستقل که به هیچ چیز وابسته نیست! گروه دیگه معتقدند که منشا و عامل پیدایش جهان ماده بوده ( ماتریالیسم) یعنی همه چیز از ماده پدید اومده ..و این عقیده این رو به دنبال داره که ما بپذیریم از نیستی هستی پدید اومده بدون وجود اون نیروی مافوق و مستقل ! ( بیاید وجود شعور و عقل و احساسات رو در انسان در نظر بگیریم …مارکسیسم معتقده که این نیروها همه از ماده سرچشمه میگیرن …به نظر شما چیزی که دارای بسیاری از کمالات نیست قادره اون کمالات رو به موجود دیگه ای ببخشه؟ مثلا ماده دارای شعوره یا احساس که بخواد حالا اونو منتقل کنه؟ ) …از نظر این مکتب هیچ حقیقت مطلقی تو دنیا وجود نداره و همه چیز نسبیه! پذیرفتن خدا به عنوان یک حقیقت مطلق ایده الیسم یا همون ذهن گرایی محسوب میشه! در حالی که اگر خوب فکر کنیم میبینیم پذیرفتن اینکه همه چیز از ماده به وجود اومده هم به نوعیی ایده الیسم و مطلق گراییه چرا که اگر اینطور نبود باید سرمنشاء هستی دائما در حال تغییر و تحول میبود و از ماده به یه چیز دیگه تغییر میکرد! خب مارکسیستها هم خودشون به نوعی توی دامی که پهن کردن گرفتار شدن !

[ بدون نام ] چهارشنبه 10 دی‌ماه سال 1382 ساعت 06:08 ب.ظ

…وقتی خوب فکر کنیم میبینم که پذیرفتن این نظر حد و مرزی رو که بین انسان و موجودات دیگه وجود داره از بین میبره چرا که انسان دارای شخصیته و یک منی در وجود انسان هست که از زمانی که انسان به خاطر میاره تا هنگام مرگ همراهشه ..اگر قرار بر تغییر و تحول باشه و مطلق گرایی در بین نباشه پس این من هم باید دائما در حال تغییر باشه …حسابشو بکنید چه اوضاعی پیش میاد! مثلا شما یه مسئولیتی رو قبول میکنید بعد دو دقیقه دیگه میگید که مسئولیتی ندارید! چرا که اون کسی که مسئولیت رو قبول کرد از بین رفته و در حال حاضر شما دارای یک من یا شخصیت جدید هستید! به نظر شما حیوانات هم شخصیت دارن؟ مثلا اقای گوسفند؟!!! با خودش کلنجار میره که این علفو بخوره یا اون یکی! …این نظریه رواج پیدا کرده که انسان تکامل یافته ی نسل میمونه! خب اگر حالا هیچ میمونی وجود نداشت شاید این نظر رو میپذیرفتیم اما ما میبینیم که الان قرنهاست میمونها وجود دارند و هیچ میمونی سیر صعودی به سوی انسان شدن رو طی نکرده و همچنان میمون باقی مونده! شاید تکامل یافتن میمونها بر اثر شرایط جوی حاکم رخ داده و حالا با از بین رفتن اون شرایط میمونها قابلیت خودشونو برای تبدیل شدن به انسان از دست دادن! !!!!…میدونید من معتقدم که بین انسان ها و دیگر موجودات یه فرق اساسی و کاملا محرزی وجود داره که نمیشه اونو نادیده گرفت و یا اون رو هم نوعی از تکامل ماده در نظر گرفت به قول مارکسیست ها! چرا که این خصلت تو ذات ادمیزاد وجود داره و وابسته ی هیچ یک از چیزهایی که به ظاهر میبینیم نیست! اینجاست که پی به همون وجود مافوق میبریم و تنها وجود اون برای توجیه این امر جوابگوئه! نمیدونم اسمشو چی باید گذاشت اما هر چی هست یه چیزی فرای زمین و ماده و طبیعتیه که میشناسیمش …به زبون خودمونی همون جلوه ی حقه که تو چهره ی هر ادمی ظاهر میشه و اونو از موجودات دیگه متمایز میسازه! انسان قادر به درک لذت هست چه از لحاظ جسمی و چه از لحاظ روحی! انسان قابلیت به کمال رسیدن رو داره یعنی بالقوه قادره به درجه ای برسه که هیچ موجود دیگه ای لایق اون دونسته نشده و لذت روحانیی که از این راه نصیبش میشه با هیچ لذت دیگه ای قابل قیاس نیست!..تفاوت در اینه که هرکس چقدر این خصلت رو در خودش پرورش داده و در به فعلیت رسیدن اون چقدر تلاش کرده! و اما همین انسان قادره به پست ترین مراحل هم برسه بازم بستگی به خودش داره ..اینها همون چیزاییه که ما ازش به عنوان انسانیت و عدم انسانیت دم میزنیم ! اما دقت کنیم که انسان بودن بحثش جداست! انسان یعنی موجودی مختار ..یعنی کسی که قادره تصمیم بگیره و انتخاب کنه و همین امر باعث شده انسان به عنوان اشرف مخلوقات معرفی بشه ! حتی از فرشته ها که سمبل خوبین برای ما! پس توجه داشته باشیم کسی که خوبیی در وجودش نبود رو نباید حیوان تلقی کنیم چرا که اون چیزی که انسان و حیوان رو جدا از هم میسازه عقل و شعوره که همه ی ادمها ازش بهرمندن! اما همه استفاده ی صحیح نمیکنند !;) … با شعار حلاج هم مخالفم: انا الخق!! درسته که انسان میتونه به معراج برسه اما هیچ وقت نه تو این اوج گرفتن و نه تو زوالش با نقطه ی مورد نظر یکی نمیشه ..ما همیشه میگیم ذات اقدس الهی! از هرگونه خطا و لغزشی به دوره مگه غیر از اینه؟ در حالی که همه این نکته روهم قبول داریم که انسان جایزالخطاست! پس میبینیم که به تناقض رسیدم با اون موضوع که خداوند از هر گونه عیب و خطایی بری است! یعنی انسان نمیتونه خدا باشه اما جلوه ای از خدا هست ! قضیه!!! : فرض کنیم که یه درخت داریم این درخت هم برگ داره هم چوب! به نظر شما ایا میشه گفت که درخت مطلقا از برگ ساخته شده یا مطلقا از چوب؟؟؟!!! قطعا خیر!! خب در مورد انسان هم همینطوره هم قادره به خدا نزدیک شه هم به شیطان اما بازم تاکید میکنم هیچ وقت خود یکی از این دوتا نمیشه! همیشه یادتون باشه حدش به اینا میل میکنه !یعنی تا بینهایت ممکنه بهشون نزدیک بشه ولی هیچ وقت خود خودشون نمیشه! ! واما تفاوت انسان با دیگر موجودات! به نظر من درست نیست این تفاوت رو فقط در احساسات ادم خلاصه کنیم چرا که یه حیوان هم قادره احساساتی بشه ..مثلا یادمه یه بار تو روزنامه خوندم یه بچه ای توی باغ وحش از بالای نرده های قفس یه میمون افتاد توی قفس …ارتفاع خیلی زیاد بود ..تو این قفس یه میمون مادری بچه اش رو بغل کرده بود وقتی این صحنه رو دید بچه اش رو رها کرد و دوید به طرف اون بچه ادمیزاده که افتاده بود! اونو بغل کرد و برد به طرف در قفس!!!! جدا وقتی خوندم اشک تو چشام جمع شده بود! پس میبینید میمونه هم قادره بگریونه و هم از قضا قادره بخندونه!! و مهمتر از همه احساساتی میشه! خب ..خب اینم از نظریه ی سوسکیانه در مورد انسان ها …میبینید ما سوسکا بیشتر از شما خودمونو به زحمت میندازیم برای کشف واقعیتی که ممکنه بهمون ربطی هم نداشته باشه!! ;) :D

احتیاجی به معرفی ندارم پنج‌شنبه 11 دی‌ماه سال 1382 ساعت 08:13 ق.ظ

سلام خوبه حالا از سوسکی خواستین فقط نظرشو بگه اگه ازش خواسته بودین سخنرانی کنه چی من که حوصله ام نشد نظرشو بخونم بچه ام کمبود حرف داره

سوسکی پنج‌شنبه 11 دی‌ماه سال 1382 ساعت 09:35 ق.ظ

اره احتیاجی جون همون بهتر که تو نخونی چون درک دونیت میترکه و خونت میافته گردن من! این واسه درک زیر ۱ توصیه نمیشه یادم رفته بود اولش اعلام کنم :))
راستی تو درکت به بیست و پنج صدم میرسه؟ :))
در ضمن مامانی !!! واسه مطلب به این مهمی و گسترده ای انتظار داشتی تو یه خط همه چیزو جمع و جور کنم و بعد بگم انسان رو تعریف کردم؟؟؟ الحق که درکت به بیست و پنج صدم هم نمیرسه !!۱ :)) ( چشمک) وایییی اغاز کل کل!!! :))

کتایون پنج‌شنبه 11 دی‌ماه سال 1382 ساعت 10:04 ق.ظ

...بازم سلام ...اومدم نظر بقیه دوستان رو هم بخونم ....سوسکی عزیز از نوشتتون لذت بردم....موفق باشین ...

امید 33 پنج‌شنبه 11 دی‌ماه سال 1382 ساعت 11:30 ق.ظ

بابا سوسکی خیلی خوب نوشتی
خیلی خوشم اومد
یه چیزایی یاد گرفتم
من قبلا با حلاج مواف بودم
ولی نظر تو هم شنیدنیه
ازت ممنونم

احتیاجی به معرفی ندارم پنج‌شنبه 11 دی‌ماه سال 1382 ساعت 12:19 ب.ظ

نمی خوام کل کل کنم چون می ترسم بیشتر از این بهم توهین کنی سوسکی فکر نمی کنم زیاد حرفم سوزنده باشه
در ضمن چیزی مهمی که ادما رو از هم متمایز می کنه فروتنی هستش که متاسفانه شما ندارین یا دارین و لی نشون نمی دین اینکه ادم درکشو بالا بدونه و در ک بقیه رو بیست و پنچ در صد یه خورده بوی خود خواهی می ده یه کم انتقادپذیر باشی همه چی درست می شه

اختیاجی به معرفی ندارم پنج‌شنبه 11 دی‌ماه سال 1382 ساعت 12:24 ب.ظ

باید بگم که اگه ادم بتونه تو چند جمله کوتاه منظورشو برسونه
یه هنر منده باهاس به خودش افتخار کنه در ضمن جناب عالی به نحوی حرفاتونو می زنین به بقیه و اگه طرف بهش بربخوره توقع دارین به عنوان یه شوخی ازش بگذره خوب تکلیف خودت چیه؟

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 11 دی‌ماه سال 1382 ساعت 12:31 ب.ظ

نه عزیز این انتقاد نیست که تو کردی تو از چی انتقاد کردی اخه؟ از چیزی که نخوندی و نمیدونی راجع به چی هست؟ توانقدر ادم رو خوارو کوچیک تصور میکنی که فکر میکنی میشه تو چندتا جمله اونو تفسیر کرد؟؟ یه حیوان هم واسه تفسیر همه جانبه و کلی به بیش از چند خط نیاز داره یادتون باشه ( بازم چشمک) ...اگر منو به خاطر اینکه سعی کردم تا اونجا که امکان داره موضوع رو همه جانبه بررسی کنم و تک بعدی پیش نرم به باد انتقاد میگیرید باید عرض کنم که شرمنده انتقاد شما برام ارزشی نداره چرا که اسمش انتقاد نیست و حمله است منم عین یه سوسک خوب و مظلوم تا جان در بدن دارم دفاع میکنم :)فروتنی در مقابل فروتنی! جایی که کسی قصد عصیان داشته باشه و یا تسویه حساب های قدیمی به نظرت فروتنی چه معنیی میده؟

............ شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 10:01 ق.ظ

سلام
لوطی جون من به نظرم قسمت نظردهی بعضی نوشته ها رو ببندی بهتره --- چون چت روزی کم نبود که اینجا هم دل می دین و قلوه می گیرین -- عصبانـــــــــــــــــــــــــــــــــی

alastomeria شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 10:05 ب.ظ

سایت قشنگی درست کردید.حرفهای دوستان هم قشنگ بود.
لطفا در صورت امکان عکس سکسی هم داخل سایت بگذارید.
با تشکر.alastomeria

[ بدون نام ] شنبه 27 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 02:04 ب.ظ

انسان افریده ایست برای سرگرمی خدا گناه کنه شیطان سرگرمه کار خوب کنه خدا و فرشته هاش در کل موجو بدبختی است

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد