اعلام وجود ‌D:

بسم حق

سلام

امروز اومدم یه نگاهی بکنم توی وبلاگ ببینم چه خبره ؟‌ یادگاری جدید کی نوشته ؟ یه وقت نگاه کردم دیدم به به من چند روزی هست که هیچی ننوشتم خودم باور نشد  .
گفتم ای بابا بیام یه ابراز وجودی بکنم بگم که من یکی هنوز مستقل نشدم . هر چند که با خوی ایرانی جماعت جور در نمیاد که کار گروهی انجام بده و مستمر هم باشه . و فکر می کنم یکی از دلایل عدم موفقیت ما هم همین بود چون کار گروهیمون کلا و از نظر ژنتیکی ضعیفه . چقدر اصطلاحات قلمبه سلمبه گفتم کف کردین نه جون من کف کردین .

راستی به این آبدارچی هم باید بگم که عمرا باز هم باید خوابشو ببینی که با زدن این لینکها توی وبلاگ منم برم یه وبلاگ برا خودم بزنم و تو همین اینجا رو تخته کنی و بری سراغ آرزوی همیشگیت (ساخت یه سایت ) در ضمن من تا اونجایی که دست خودم باشه اینجا رو بیخیال نمیشم ولو این که آبدارچی هم بره و خودم هم حال و حوصله نوشتن نداشته باشم سعی می کنم گاهی وقتی یه آپ دیت بکنم .

در مورد این که چرا هر کدوم به یک طرفی رفتن یا نتونستیم دیگرون رو هم جلب کنیم به سمت خودمون اول فکر می کنم به علت روابط عمومی ضعیفمون باشه ؛ دوم همیشه معتقد بودم که سخنی کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند ولی گاهی وقتا علی الخصوص امروزه آدمها نیاز دارن حرفی رو بشنون که حرف خودشون نباشه علی الخصوص که اگه یه خورده ای گیج کننده و گنگ باشه ٫ کمی هم به کلمات و اصطلاحات عجیب و غریب و گاها (این کلمه به لحاظ صرفی مشکل داره ولی خب نتونستم یه مترادف مناسب براش پیدا کنم) روشنفکرانه که مخاطب و خواننده یه جورایی منظورت رو نفهمه اون وقت میگن بابا طرف خیلی حالیشه . بهتون برنخوره می دونم ممکنه با این حرف جبهه بگیرین ولی خب انصاف که داشته باشیم می بینیم که خودمون هم (خودم رو هم دارم میگم ها) خیلی وقتا اسیر این جور جوسازی ها میشیم خواسته یا ناخواسته هنوز یه کشور جهان سومی هستیم و هر چقدر هم که سعی کنیم به سمت جلو حرکت کنیم (از اون اعمال شاق و نادر) باز هم یه جاهایی فکرامون بسته و سطح پایینه . اما با تمام اتهامهایی که به شما وارد شد باید بگم که ایراد از جانب ما بوده که نتونستیم مخاطبینمون رو جذب کنیم و بفهمونیم که اینجا محلیست برای این که همه حرف بزنن اگه یکی از عشق میگه و شما دوست نداری از عشق بنویسی دلیلی نداره که اینو بهانه کنی و بگی نه من نمی نویسم یا اگه یکی از از شما سطح فکریش پایینتره یا نمی دونم از این بهونه ها . رک گویی همیشه بهترین راهه ولو به ضرر باشه . رک و بی پرده ٫ راست و حسینی بیا بگو آقا خوشم نمیاد از این سبک نوشتن دیگه این همه افه های بزرگ و کوچیک برا ما نگیر ما خودمون همینجوری بم شدیم (مترادف با این که با خاک یکسان شدیم ) باز شما هم دیگه ما رو زیر خاکی نکنین لطفااااااااااا
توی این چند روز هم درگیر انتخاب واحد و مراحل پایانیش بودم . ولی امیدوارم طی چند روز آینده یه مطلب در مورد انتخاب بنویسم البته نمیخوام در مورد انتخابات مجلس حرف بزنم نه . میخوام خیلی کلی تر بگم . از اونجایی که همیشه هر شکست انسان در نتیجه انتخابهاش هست ... بهتره که بذارم همونجا حرفام رو بگم . از همه اونهایی هم که توی این مدت به ما سری می زدن و با یادگاری هاشون ما رو امیدوار می کردن متشکرم .

دلتون شاد لبتون خندون

والسلام

پدرخوانده

نظرات 3 + ارسال نظر
......... دوشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 01:40 ب.ظ

سلام
این نوشته شما بیشتر شبیه خداحافظی خودتون بود.
ولی شما نمی تونی بری اگر بری با آبدارچی طرفی من خودم یه قبر دو نبش دارم طبقه بالاش رو حاضرم رهن بدم به شما برای روز مبادا .
ولی بدون باباجون اشتباه به عرض رسوندن منظور چیز دیگه ای بودش حالا ما که هستیم از در بیرونمون کنین از پنجره می یایم تو چه خیالیه ............
بای

عزیز از مشهد دوشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 05:08 ب.ظ http://azizz.persianblog.com

به به . به به عجب با مسما بود اصلا مگه من اینجا چیکاره ام چریکی عمل میکنیم مگه یک زمان با بیشتر همین بچه ها که اینجام جمع میشن چریکی عمل نمیکردیم الانم هرکی بیرون کنه باز یجور دیگه اصلا راه حل که کم نیست فقط موندم امروز چرا هرچی مجهولاته میزنه به سر من ولی نمیدونم چرا یه حسی میگه اینهمه مجهولات همش به هم ربط داره حالا بماند فعلا خوش باشین تا بعد

پسرم این مجهولات چیه بگو من برات حل می کنم (به قول خودت زبون و دو نخطه دی و این حرفا) ..

زهرا سه‌شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 10:13 ق.ظ

سلام
دمت گرم زدی تو خال .واقعا کی ما ایرانیها می خوایم یاد به گیریم که کار گروهی زودتر به نتیجه می رسه .نمی دونم.
بحر حال شما و ابدارچی بنویسید من خودم پایه هستم هر روز بخونم و نظرم رو بگم.
بای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد