من شرمنده ام !!!

سلام
امروز می خوام بر خلاف همیشه که شعر می نوشتم اتفاقاتی رو که این دو سه روز افتاده بود رو براتون بگم ..
می دونید من امروز خیلی شرمنده ام خیلی زیاد آخه احساس می کنم یه جورایی شرمنده خدا هستم
چند روز پیش بخاطر مسئله ای توی خونه مادر از گل بهترم ازم تقاضای مقداری پول کرده بود ولی خدائیش نداشتم چون می دونید واسه ما کارمند جماعت از ۱۵ به اون طرف آخر برج به حساب می یاد و شروع می کنیم به روزشماری واسه اول برج
حسابی تو تنگنا بودم و نمی خواستم بگم ندارم گفتم باشه چشم می دم بهتون منتهی از کجاش رو نمی دونستم هی حسابهام رو بالا و پائین کردم دریغ از یه پاپاسی اضافه تر جالبتر اینکه اینقدر قسط و بدهی هم داشتم که از حقوق اسفندماه هم چیزی نمی موند
تا صبح امروز که می خواستم بیام اداره باز مادر گفت دختر اگر نداری مهم نیست از ش می گذریم گفتم نه بابا نداری چیه یه خورده صبر کن جور میشه ایشاا...... حسابی خجالت کشیدم اینقدر که داشتم آب می شدم و از درز کنار موزائیک حیاط می رفتم تو زمین 
آخه جزء موارد نادر بود که عزیزترینم چیزی خواسته بود ولی خدائیش نداشتم .
القصه اومدم سر کار و توی طبقه اول طبق معمول نگاهی به تابلو اعلانات انداختم می دونین چی دیدم. خدای من باورم نمی شد . توی مسابقه ای که به مناسبت ۲۲ بهمن توی اداره برگزار شده بود و کارمندان + خانواده های اونها می تونستن شرکت کنن مادرم برنده شده بود  
برنده یه سکه طلای بهار آزادی اون موقع نمی دونستم باید چیکار کنم یه بغض سنگین راه گلوم رو گرفته بود نمی تونستم نفس بکشم با عجله پله ها رو دوتا یکی کردم اومدم در اتاق رو باز کردم خودم رو انداختم روی مبل جاتون خالی عقده این چند روز حسابی دراومدش بی انصاف اشک که نبود انگاری سیل بود
گفتم خدا رو شکر و واقعاٌ هم شکر می دونین خیلیه آدم شرمنده مادرش بشه ولی خوب که فکر کردم دیدیم اول شرمنده خدام
چقدر در روز باهاش حرف می زنم
چقدر شکرش رو می گم
بخصوص اون خدای مهربون در روزهایی به دادم رسد که من باهاش قهر بودم یعنی بعد از ماه مبارک گفتم بهش دیگه نه من و نه تو دیگه خدا با من کاری نداشته باش من هم کاریت ندارم
ولی حالا باید برم آشتی کنم
برم به خاک درگاهش بیافتم
برم بگم خدا شرمنده ام
بگم خدا قبولم کن
بگم خدایا وقت نماز تو وقت شکر و سپاس تو طواف کعبه هم تعطیل بود ولی من به کارهای جزئی خودم می رسیدم
اونقدر در بزنم اون قدر گریه کنم که دلش بسوزه دوباره قبولم کنه می دونم اگر قبولم نداشت که لطف به این بزرگی رو در حق من نمی کرد
در نهایت باید بگم
                     
خدایا به داده و نداده و گرفته ات شکر
 داده ات نعمت است
 نداده ات حکمت است
 گرفته ات امتحان است
 پس شکرشکرشکرشکر


پانوشت
---------------------------------
خب من امروز خیلی حرف زدم باید ببخشید اگر خوندید لطفا نظرتون رو واسم بنویسید در ضمن من (نوشته های بدون امضاء) افسون هستم یا یکی یدونه یا هیوا یا ته تغاری باید ببخشید اگر اسم نمی نوشتم گفتم اسمم رو بنویسم نوشته های عجق وجقی من رو با نوشته های ناب پدرخوانده اشتباهی نگیرین . دوستون دارم همتون رو . واسم دعا کنید . بای

نظرات 11 + ارسال نظر
علیرضا سه‌شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 08:50 ق.ظ http://alireza200.blogsky.com

سلام
وبلاگ جالبی داری .
ولی من اومدم بگم که اگر می خواهی چیزهای جالبوحیرت انگیزی یاد بگیری بهتره بیای اونجا تا بفهمی که دوروبرت چی میگزره
ممنون
اگر هم خواستی بهم لینک بدی حتماْ خبرم کن تا من هم بهت لینک بدم.

رویا جون سه‌شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 09:30 ق.ظ http://hezarharf.persianblog.com

سلام افسونم تویی مامانی خدایا شکرت همه بچه ها و نوه ها و نتیجه و نبیره هام نویسنده شدن خدایا شکرت

زهرا سه‌شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 10:02 ق.ظ

سلام
انگار حرفهای آبدارچی موثر افتاده و اینجا دوباره داره شلوغ می شه
.خوشحال شدم .

تنهاترین سه‌شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 02:06 ب.ظ

سلام
حالا راستش رو بگین سکه رو می دین حتما به مادر یا یه جورایی هاپولوهاپو می شه
ولی خوشحالم که صدات رو خدا می شنوه و به دلت نگاه می کنه من جای شما بودم دوباره آشتی می کردم همین امروز

تنها سه‌شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 03:57 ب.ظ

اول سلام
دوم اینکه نمدونم این تنهاترین کی هست که اسم من به نام خودش مصادره کرده وبه اسم تنهاترین اینجا پیغام گذاشته به هرحال ازاینکه اسم انتخابی من موردتوجه کسی قرارگرفته خوشحالم
سوم اینکه افسون جان بااین نوشته ات دیگه چه انتظاری ازمن داری . چون تاانجاکه یادمه من هنوز نمرده ام که وهنوز زنده هستم اگه نمیدونی بدون تازه حلوا هم نخورده ای که فکرکنی من مرده ام
خودت منظورم رو خوب میفهمی امیدوارم که دیگه تکرار نشه
موفق باشی

پدرخوانده سه‌شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 05:09 ب.ظ

سلام .. اولا ازت شاکی هستم که مشکلت رو به ما نگفتی درسته که دستمون تو جیب خودمون نیست ولی اینقدر توانش رو داریم که یه جورایی به عزیزامون کمک برسونیم .. دوما این آخر مطلب چی بود نوشتی خیلی دلخور کننده بود : نوشته های ناب نوشته های عجق وجق .. سوما یه وقت خدا رو لوس نکنی بری سراغش بگی دستت درد نکنه و به پاش بیفتی ها اون خودش می دونه که دل بنده های خوبش رو باید شاد کنه خواستی ازش تشکر کن ولی زیاد لوسش نکن .. ولی از شوخی گذشته باور کن می تونستیم یه کمکی بکنیم اینقدر دیگه پیش دو نفر ارزش و اعتبار داریم .. امیدوارم همیشه شاد باشی دخمل گل بابا .. والسلام

عزیز از مشهد سه‌شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 07:57 ب.ظ

سلام ابجی افسون منم خوشحال شدم مشکلت حل شد ولی اگه به منم زنگ میزدی میتونستم برم چارتا رستوران ظرفاشو بشورم پول جور کنم برفستم برات خب ابجی گلمی دیگه هرکاری لازم باشه برات میکنم خوشحال میشم نوشته های قشنگتو اینجا میبینم خدا شانس بده یکیم بیاد از ما تعریف کنه خوش باشی همیشه فعلا

بــاران چهارشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 10:03 ق.ظ http://manzelgah.blogsky.com

سلام...
من که شمارو نمی شناسم اما حرفای خوبت منو برد توی فکر..تو فکر دخترلوسی که همه چی داره ولی برای مادرش اخم میکنه.تو فکر دختر لوسی که مامانش از صبح تا عصر منتظر امدنشه..ولی وقتی میاد یک دنیا اخم تو چهرشه.کاش منم یک کمی مثل تو بودم.

شراب چهارشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 04:13 ب.ظ http://nazlisokhanbegoo.persianblog.com

سلام افسون . بدون تعارف بگم ؛ بهت حسودیم شد . مامانت پیشته و میدونی و میبینی که مشکلش چیه ... دوستای خوب و یکرنگی هم داری . اطمینان به اینکه اگه افتادی کسی هست که دستتو بگیره ؛ کلی انرژی میده به آدم . قدر مامانتو ؛ دوستاتو ؛ ذهن درخشان و قلب مهربونتو بدون ...

سیگما چهارشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 05:15 ب.ظ http://sigma5.persianblog.com

صندوقهای رای در روز جمعه اول اسفند ماه تابوت آزادی اند . در تشییع جنازه آزادی شرکت نمیکنیم ... وبلاگ زندگی زیباست آپدیت شد.

کتایون چهارشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 05:48 ب.ظ

سلام عزیز ...خوشحالم نویسنده بدون نامی که هر از چند گاهی نثر قلمشو میخوندم میبینم یه دختر گلی مثل شما از اب در اومده ....دوست داشتم درست اون لحظه ایی که دیدی مادرتون برنده مسابقه شده در نی نی چشمان شما خیره میشدم ...موفق باشی خانمی ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد