خاطره

 سلام .

بچه بودم شنیدم یکی خود کشی کرد یعنی خودشو سوزوند میخواستم امتحان کنم ببینم انقدر دل جرات دارم دیدم من نمیتونم فقط میخواستم دل جرات خودم بسنجم خب قبول نشده بود پس بی خیالش شدم تا یه روز به بابام گفتم بابا اینای که خودشون میکشن چه دل جراتی دارن گفت چطور گفتم اخه من هرکاری میکنم نمیتونم حتی فکرشو بکنم

حرف جالبی زد گفت نه عزیزم اونا خیلی هم ترسو هستن ترس از مشکلات زندگی کاریشون میکنه که خودکشی کنن نمیتونم با مشکلاتشون کنار بیان خودشون خلاص میکنن اونی که دل جرات داشته باشه انقدر میمون میجنگه تا پیروز بشه نه خودشو بکشه

حقیقت امروز خیلی از وبلاگ نویسی خودم ترسیده بودم چند تا از دوستام دیدم ناراحت داشتم شونه خالی میکردم میخواستم این مطلب آخریم باشه که مینویسم ولی نه من اهل جا زدن نیستم به قول پدر خوانده شمشیر از رو بستم پس آماده مبارزه هستم پس میطلبم برای مبارزه رو در رو بگید بسمالله به خودمم بگید چرا اینارو نوشتم هیچکس مثل خودم نمیتونه دلیل داشته باشه برای حرفام

همیشه توی دنیای مجازی برعکس دنیالی حقیقی خودم ،شکست خورد خودم رو نشون دادم چون دنیای مجازی دست آدم کوتاه از همچیز فقط با جملات بازی میکنه
ولی اینبار منم میخوام بازی کنم میخوام ببینم چقدر میتونم با مشکلات دنیای مجازی کنار بیام

منتظرم


آبدارچی

نظرات 4 + ارسال نظر
مهربانو دوشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 09:24 ب.ظ http://mahemehr.persianblog.com

سلام اوللللللللللللللللللللللللللللللل. خوبین شما؟ میگم بچگیاتون چه کنجکاو بودین شماهااااااا. من بچه که بودم نمیدونستم خودکشی یعنی چی. بزرگ هم که شدم دلم برای آدمایی که خودکشی میکردن می سوخت . وقتی رفتم بیمارستان هر ترم شاهد چند مورد خودکشی بودم وبه نتیجه ای که بابای محترمتون گفتن رسیدم.

عزیز از مشهد سه‌شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 01:23 ق.ظ

ببینم اگه دعواست من برم یک گوشه قایم بشم ؟؟؟؟؟؟؟/ :ی

افسون سه‌شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 07:39 ق.ظ

سلام
هر چی باشه اسمش مرگ باشه خوبه - مردن به نظر من خیلی خوبه آدم راحت و بی دغدغه می خوابه ماها که دنیا رو باختیم آخرت رو از دست ندیم پس امروز بمیرم بهتر از فردا (البته خودم رو میگم) به شدت به اون آرامش ابدی نیاز دارم ولی خب شاید عین شما ترس مانع از اینکار میشه.
در مورد این دنیای مجازی که من به شدت متنفر شدم ازش همه آدمهاش هزار چهره دارن حداقل فهمیدم با کسی از طریق این دنیا آشنا نشم - انتظار محبت نداشته باشم - و بخصوص مهمتر از همه اینکه با هیچکس از طریق این دنیا درددل نکنم می دونی سخته آدم با کسی صحبت کنه بعد در بیاد بهش بگه دروغگو - هههههههههه من این نمونه اش رو دیروز تجربه کردم.
من که به جز تعداد معدودی از مابقی به شدت رنجیدم حالا امیدوارم شما این رو تجربه نکنین. بای

بــاران سه‌شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 12:13 ب.ظ http://manzelgah.blogsky.com

سلام...
چرا وبلاگتون نمیگذاره من نظر بدم؟هان؟نکنه این پدر خوانده که به من میگه خودتو بشکن راه نمیده؟؟
اولا سال نو همه مبارک.دوما من نمیدونستم مگه اینجا بهم پیشنهاد ازدواجم میدن؟؟خدا شانس بده.(از اون خنده ها)
لوطی من در مورد خودم باید بگم من چه توی دنیای مجازی و چه دنیای حقیقی تا مدتی گارد میگیرم و سختم.اما وقتی با کسی دوست شدم عین همونیم که میشناسی مجازی.همونی که اونجا میبینی بیرنم همونم اما خب برای ادمی که نیم ساعت میبینمش و بعد نه.خب معلومه کمی ارومترم.اینم اعتراف.
فدای همه بای بای.
باران.../

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد