فقط حق را جمیل یافتم



سلام



خب خب مرسی از همی  دوستان که لطف کردند بهم زنگ زدن روزم رو بهم تبریک گفتند و از بچه های که  با آف یا با کامنت تبریک گفتن هم تشکر میکنم امیدوارم روزه عشاق که شد من به همشون تبریک بگم دو سه تاشونم میمونم برای سال دیگه که روزه مامانو بهشون تبریک بگم  فدای همگی شما البته من که قابل نیستم بقل دستیتون


خب این از تشکر قدر دانی

دیروز نه پریروز توی جعبه جادویی یه چیزی دیدم خیلی با حال من که کیف کردم یه پرفسور ایرانی از اثر انگشت میتونه دی ان ای بدن  رو تشخیص بده البته اصلا نمیدونم جریان چی حتی نمیدونم بگم دی ان ای بدن  رو تشخیص میده یا یه چیز دیگه باید بگم  و یه قلبه مصنوعی ساخته بود کاری  به اینا ندارم خب اون خارج بوده تازه ایران امده فامیلشوم   ((موسیوند)) خب میرسیم به اصل موضوع این شخص صد در صد لره چرا لره خب  تابلو یه چیزی  بگم اطلاعات عمومی تون زیاد بشه اونای  که نمیدونن بدونن لر ها منضورم لر های لرستانه نه بختیاری  ها چون  بختیاری هارو هم خیلی ها لر میدونن که این اشتباه خب بگذریم این وند که اخر فامیلشو تابلوش کرده اخه لرهای لرستان  خیشتره طایفه ها یه  وند اخره فامیلشون هست  یه طورای به خداوند  نزدیکن اخه اینم آخرش وند داره  اینم بماند یه چیزه جالبی که بود این بود


من نمیدونم چرا تا کسی به جای  نرسه علام نمیکنه بچگیاش چی  بوده  مثلا یارو الان امده شهر یه زندگی معمولی داره بهش میگی قبلا کجا بودی یا از بچه گیاش سئوال میکنی میگه تو شهر بودم بدش میاد بگه من دهاتی یا توی روستا دنبال گوسفندا میفتادم ولی همینکه به یه درجه مقامی برسه همجا  جار میزنه که اره من توی دهات زندگی  کردم چوپونیم کردم وثل آقای موسیوند   ولی بیاد مقام معرفت منو ببینید من بچه دهات نبودم ولی خب  اصلیتم مال اونجاست بچه که بودم خیلی دهات میرفتم دنبال گوسفندام به چرا رفتم از آب جوبم آب خوردم برای رفع تشنگی ووووووو اخه قراره من به یه جای برسم

 اینطوری نباشید در همه شرایط از اصل خودتون فرار نکنید


پاینده باشید 


آبدارچی
نظرات 13 + ارسال نظر
افسون سه‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 08:51 ق.ظ

سلام
خب قانون طبیعته که اکثریت فرار می کنن از اون چیزی که دارن از اون چیزی که بودن از اون چیزی که هستن و همیشه دوست دارن خودشون رو طور دیگه ای نشون بدن
ولی در مورد این آدمها که وقتی به جایی می رسن رو می کنن گذشتشونو نمی دونم ولی دلیل اصلیش فکر کنم این باشه که میخوان بگن همت و اراده ما رو ببینین که چی بودیم و چی شدیم
فکر کنم این درستش باشه
ولی خب هر که دور ماند از اصل خویش ...................
این بحثت برمیگرده به اینکه می گفتی افسون دوست داشتی مال چه قوم و ملیتی بودی می گفتم همین که هستم خوبه یادت می یاد
افسون : آدم تو هر شرایطی اصالت خودش بهترینه
آبدارچی : آدم تو رو چه به آدم
افسون :آهان حواسم نبود خب این دیگه بزرگ منشی منه که فرشته هستم و خودم رو هم ردیف شما آدمها قرار می دم

احتیاجی به معرفی ندارم سه‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 09:41 ق.ظ

ما که از بیخ دهاتی بودیم دهاتی موندیم دهاتی می مونیم چه به جایی برسیم چه نرسیم

مهربانو سه‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 09:58 ق.ظ http://mahemehr.persianblog.com

سلام. خوبین شماا؟ میگم حالا اینقدر پز ندین که فلان پروفسور هم ولایتیتون بوده. ایششششششش. یه چیز دیگه نکنه اون دهاتی که برای من پیغام میذاره شمایین؟ اگه اینطوره کاش با اسم خودتون میذاشتین. هرچند من شکم به یکی دیگه رفته بود ولی .... در هر حال موفق و پاینده باشیددد. صدو بیست سال عمر با عزت داشته باشین.

سلام مهر بانو خوبی خانومی ما پز ندادیم افتخار کردیم که هم وطنمون کاری تو نسته بکنه چشمک بعدشم بله اون دهاتی خودم بودم ببخشید ............

سمیه سه‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 12:58 ب.ظ

سلام آقای آبدارچی و خانوم افسون. من از طریق مهربانو با شما دورا دور آشنا هستم. خیلی خوشحالم که بالاخره تونستم به وبلاگتون سر بزنم. تولد حضرت علی (ع) را هم خدمت شما تبریک میگم.

سلام سمیه خوبیخانومی دستتون درد نکنهبه وب ماسرزدید دسته مهر بانوهم درد نکنه اینجارو به دوستاش معرفی کرد ه

عزیز از مشهد سه‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 04:31 ب.ظ

عزیز از مشهد سه‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 04:36 ب.ظ

خداوکیلی زوره ادم بعداز ده روز بیاد بخواد نظر بده یهو دستش بخوره بدون نظر رد بشه بره .باز شانس اوردم کافی نتم اومدم پشت یک سیستم دیگه تونستم نظر بدم . بعدش اینکه ههههههههههه بابا دو ایستگاه از خونه ما گذشت تکلیف مارو روشن کنین اینجا قضیش چجوریه d: ولی جدی میگم خیلی خوشحال شدم وقتی بلاگو باز کردم دیدم اپ شده تازه اونم نه یکی یه عالمه بهر حال منم عیدو تبریک میگم هرچند گذشته از وقتش خوشحال شدم دیدم همه سالم و سرحالن خوش باشین همیشه

مینو سه‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 05:13 ب.ظ

بابا معرفت ههههههه دلم می خواست اون مو قعه می دیدمت که چه جوری میرفتی چرا ههههههه ولی خو دمونیم بیچاره گوسفندا نگفتی زهره ترک میشن وقتی تو رو ببینن ههههههه ولی واقعا اینو قبول دارم که نباید ادم از اصل خودش فرار کنه یا اونو فراموش کنه

UnF0RGivEN 666 چهارشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 01:01 ق.ظ

..................................ارادت گونی گونی

مهربانو چهارشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 09:11 ق.ظ http://mahemehr.persianblog.com

سلام صبحتون بخیرر

[ بدون نام ] چهارشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 10:21 ق.ظ

سلام صبح شما هم بخیر

سلمان چهارشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 11:47 ق.ظ

هوممممممممممممممممممم از منم ظهر بخیر

[ بدون نام ] چهارشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 12:43 ب.ظ

ظهر شما هم بخیر
لطف کردین تشریف آوردین
صفا آوردین
راه گم کردین
راه خونه عاشقم من تا اینجا خیلی دوره
عیب نداره بیا تو
یه شربتی بخور گلوتو تازه کن
خوش اومدی
خوش اومدی
ظهر تو هم بخیر
راستی خانوم بچه ها خوبن
d:d:d:d:d:d:d:d:d:d:d:d:d:d:d:d:d:d:d:d:d:d:d:d:d

[ بدون نام ] چهارشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 01:48 ب.ظ

البت ناراحت نشین ها
منظور بدی نداشتم سلمان خان
غرض شوخی بود و بس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد