اینروزا عادت همه رفتن و دل شکستنه
جرم تموم عاشقا پای کسی نشستنه

اینروزا درد عاشقا فقط غم ندیدنه
مشکل بی ستاره ها یه کم ستاره چیدنه

اینروزا کار آدما تو انتظار گذاشتنه
 ساده ترین بهونشون ازهم خبر نداشتنه

اینروزا سهم عاشقا حسرت و بی وفاییه
جرم تمومشون فقط لذت آشناییه

اینروزا کار آدما دلای پاک و بردنه
بعدش اونو گرفتن و به دیگری سپردنه

این روزا هیچ مسافری بر نمی گرده به خونه
چشمای خسته تا ابد به درب بسته می مونه

اینروزا قصه ها همش قصه دل سوزوندنه
خلاصه حرف همه پر زدن و نموندنه

جنس دلای آدما این روزا سخت و سنگیه
فقط توی نقاشیا دنیا قشنگ و رنگیه

اینروزا اشکامون فقط چاره بی قراریه
تنها پناه آدماعکسای یادگاریه


  بذار یواش  شروع کنم ، سلام  گلم ، هم نفسم

 آرزوهام  راضی شدن ،  دیگه  بهت  نمی رسم

  گفتم  چیا گفتی  بهم ،  گفتی که آینده  داری

دنیا همش  عاشقی  نیست ،  گریه داری ،  خنده داری

  گفتم  که گفتی  من باشم به  لحظه هات  نمی رسی

 به قول دل شاید دلت گرو باشه  پیش کسی

  خلاصه گفتم  که چشات  قصد  رسیدن  نداره

 رؤیاها  کاله  و دسات  خیال  چیدن نداره

 گفتم  که گفتی  زندگی ت  غصه داره ،  سفر داره

 هم  واسه من هم واسه تو  با هم بودن  خطر داره

 گفتم  تو گفتی  رؤیاها  مال شبای  شاعراس

  شهامتو  کسی داره  که شاعر  مسافراس

  مسافرا  اون آدمان که با حقیقت می مونن

 تلخیاشو خوب می چشن ،  غصه هاشو خوب می دونن

 گفتم  فقط می خوای واست  یه حس  محترم باشم

 عاشقیمو  قایم کنم ،  تو  طالع  تو کم  باشم

 گفتم  که گفتی  ما دو تا بهدرد هم نمی خوریم

 ولی  یه جا  مثل همیم  ،  هر دومون  از قصه  پریم

  گفتیم  تو گفتی  می تونیم  یادی کنیم  از همدیگه

 اما کسی  به اون یکی  لیلی  و مجنون نمی گه

  گفتم  تو  گفتی  سهممون از زندگی  جدا جداس

 حرف تو رو چشم منه ،  اما اینام  دست خداس

  هر چی  که تو گفته بودی ، گفتم  به دل بی کم  و بیش

  حال خودم  ؟  نه  راه پس  مونده  برام نه راه پیش

 این حرفای خودت  بوده ،  از من دیوونه تر دیدی ؟

اصلا  نگفتم  اینا رو  خودت دیدی  یا شنیدی

  دلم  که حرفاتو  شنید ،  اول  که باورش  نشد

  ولینه ،  بهتره  بگم ،  نفهمیدش ، سرش  نشد

  یه جوری  مات و غمزده ،  فقط  به دورا  خیره شد

  زنگ  ازرخش  نه ،  نپرید ،  شکست و مرد و تیره شد

  بلور  رویا هام  ولی چکید ،  مث  خواب تگرگ

  آرزوهام  از هم پاشید ،  رسید ته کوچه ی مرگ

  راستش  ازم چیزی  نموند ،  به جز همین  جسم  ظریف

 خوب می دونی  چی می کشه  غریب تو  خونه ی حریف

نگی چرا نوشته هام  لطیف  و عاشقونه نیست

 رؤیا و آرزوم که هیچ ،  حتی  دل دیوونه نیست

  زیبا باید  تنهایی  من این  نامه روسیا کنم

  رسم  گذشتهها  می گه باید  به تو نگا کنم

 حرفاتو  گفتم  به خودت ،  ببینی  راستی  تو زدی

  اصلا  توی  ذات  تو هست  ، یه همچی  چیزی  بلدی ؟

 اگر تو بیداری  بودی  ،  بشین  میادش  خبرم

  اگر نگفتی  بنویس ، من می خوام  از خواب بپرم

  دوست  دارم  چه توی  خواب ، چه توی  مرگ و بیداری

 فدای یک تار موهات ،  که  تو  من و دوس نداری

  مواظب  آدما باش ،  زندگی گرگه  زیبا جون

  خدای رویای  منم ،   هنوز  بزرگه  زیبا جون


 پانوشت :  
از شعرای مریم حیدرزاده 
 می دونم خیلی زیاد شد ولی حوصله نداشتین نخونین عیب نداره

نظرات 8 + ارسال نظر
افسون دوشنبه 18 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 09:14 ق.ظ

زشته

افسون دوشنبه 18 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 09:15 ق.ظ

قشنگه

افسون دوشنبه 18 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 09:16 ق.ظ

زشته

افسون دوشنبه 18 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 09:17 ق.ظ

قشنگه

آبدارچی دوشنبه 18 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 12:31 ب.ظ

سلام .شعر جالبی یادمه یه بار داشتم توی چهارا استامبول تهران راه میرفتم رسیدم به پاساژ پلاسکو صدای یه دختره میخکوبم کرد اون اولین نوار مریم حیدر زاده بود خیلی خوشم امد از صداشو ترانه هاش چند تا کتاب داد بیرون همشون گرفتم ولی یه مصاحبه تویه یه مجله باهاش کرده بودن اون کو خوندم الان حتی نمیتونم همون نوار قدیمیشو گوش کنم . نمیخوام به کسی خرده بگیرم ولی یادمه توی اون مصاحبه گفته بود من از بازی خسرو شکیبای خیلی خوشم میاد واقعا به چیزی کار ندارم ولی بیاید یه کم دل سوزیامون کم کنیم ببینید واقعا اون میتونه تشخیص بده بازی خسرو شکیبای خوبه یا نه ..... چند روزه پیشم یه فیلم دیدم به نام چشمانه سیاه فکر میکنم یه طورای داشت مسخرش میکرد البته از دیده من اینطوری بود ............. امید وارم همیشه خوش خرم باشی خانومی .............. راستی بچه ها من ای دیام از دست دادم ای دی جدیدم اینه lotiheydar@yahoo.com

مهربانو سه‌شنبه 19 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 02:49 ب.ظ

سلامم. خوبین شماها؟ این نوار شعر مریمو بابام برام خریده بود. اونزمان که مدشده بود. موفق باشین.

میتی جمعه 22 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 10:37 ق.ظ

ای بابا من موندم تو نظرات نوشته ۶ نظر ولی من که نظراتو باز میکنم نوشته تا کنون نظری داده نشده لطف کنین منو از این سر درگمی دربیارین ممنون میشم

نازنین دوشنبه 25 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 09:47 ق.ظ

چرا کسی دنیا رو یه رنگ دیگه نمی زنه
چرا به هر چی نگاهمی کنی سیاه سیاه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد