بسم حق
سلام
روزی که پرده بیفتد
روزی که ابرهای خسته و سیاه به کناری روند
روزی که ما عریان شویم
روزی که جز قلبها هیچ چیز دیده نمی شود
روزی که پاکی دل , ملاک است و بس
آن روز دیگر من و تو به نقش بازی کردن نمی اندیشیم
به خودفریبی نمی اندیشیم
گویند در آن روز , دستها و پاها به سخن می آیند ولی آیا از دل هم کسی چیزی می پرسد ؟
نه دل سخن نمیگوید . چون عیان شده است . وآن چه که عیان است چه حاجت به بیان است .
توی اون روز من و تو فقط به بدی هایی که کردیم
به دروغ هایی که گفتیم
می اندیشیم
و به کارهایی که نکردیم .
راستی اگه اون روز ثابت بشه که من عاشق نیستم , تو چه می کنی ؟
طرز فکر اول : می خندی و خوشحالی که حرفهات درست بوده ؟
طرز فکر دوم : غمگینی که روزگاری به یک سنگدل دلبسته بودی ؟
طرز فکر سوم : بی تفاوتی ؟ <<مگه اصلا اهمیت هم داره که عاشق بوده یا نه ؟>>
.........
راستی اصلا اهمیت داره ؟ (بی تفاوتی به آدمهای دور و برمون هم یکی از دردهای امروز ماست)
من اگر عاشقم و می نویسم و تو باور نمی کنی , مشکل من نیست .
درد تویه که هنوز عشق رو درک نکردی , هنوز هم توی شعارهای رنگ و وارنگ و توی اسطوره ها موندی و پاتو فراتر نذاشتی هر چند گفتم و میگم که این اسطوره ها رو ما اسطوره کردیم وگرنه اونها اسطوره نبودن و نخواستن که نماد باشن . ما از اونا برای خودمون سمبل ساختیم . جالب اینجاست که وقتی از همون اسطوره ها برات میگم , میگی که اصلا اونا رو ول کن . نه تو نمیخوای قبول کنی و من فقط میگم واسه خاطر این که بعدا نگی که این می دونست ولی نگفت . خودم رو معلم نمی دونم چون کمتر از همه می دونم ولی تو این یه مورد میگم که از ادعاها گذشتم و اینقدر شجاعت داشتم که ..... از این تئوریها خارج شو . جرات داشته باش و عاشق شو . عاشقی ریسک کردنه . اگه قرار بود که توی سایه بشینی و بعد عاشق زار هم باشی و عشقت پاک باشه , هرگز نمی گفتن که : ((عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد)) مگر اینکه حافظ رو هم باز بذاریم کنار و بگیم اونم اشتباه کرده فقط به این خاطر که تو اشتباه نمی کنی . یعنی عالم و آدم در خطا بسر می برن و تو ... معاذلله
من عاشقم , تو نیستی و من هر چه از این عشق و عاشقی برات بگم مثل این می مونه که بخوام برای کسی که هزاران کتاب ریاضی رو خونده , اما توی عمرش یه دونه مسئله حل نکرده , یه مسئله ریاضی رو توضیح بدم . نه ! تو خودت باید امتحان کنی . یه کمی از غرورت بزن . یه کمی خودتو بشکن . یه کمی بیا پایین , پایینتر , بازم پایینتر . نمیگم همرنگ جماعت شو ولی همسطح جماعت شو , همدل جماعت شو . از دید یه متفکر و یه دکتر ازمایشگاه به آدمهای دور وبرت نگاه نکن . بشو یکی از همین خلق الله که در روز ، هم دروغ میگن هم راست . اگه بازم میخوای اسمشو بذاری همرنگی با جماعت اشکالی نداره (هر چند که این نیست) ولی حداقلش اینه که به دید یه آدم فخر فروش بهت نگاه نمی کنن . پس با ما باش (با من نه) , مثل ما باش (نه مثل من) , و اون وقت رنگ دلهای پاک این آدمها رو ببین که به بی رنگی شبیه تره .
آینه چون نقش تو بنمود راست
خودشکن آینه شکستن خطاست
قصه آن روز که پرده بیفتد , از این مقال هم بگذشت ولی آنچه مانده رنگی ست از دلهای ما که هر چه بی رنگتر , به خدا نزدیکتر و عاشقتر
والسلام
پدرخوانده
باید عاشق کسی باشی که ارزش عشقت رو بدونه ...
خوشحال میشم به منم سر بزنی ...
همیشه عاشق باشی و موفق.
سلام.
بازم حرفای سخت سخت.
عشق؟؟
میشه من فردا کامل بخونم نظر بدم؟؟
ممنونم.
باران/
به خدا از این ساده تر نمی تونستم حرف بزنم .. از این ساده تر دیگه میشه کنایه های علنی که ندان دلچسب نبود .. مرسی عزیز که سر می زنی .. شاد باشی
سلام
........
عشق؟
سلام...
بار اوله که اینجا رو می بینم. قسمت اول متنتو که خوندم فکر کردم این وبلاگ مال آخرین پیامبریه که به تازگی نازل شده اما به آخرش که رسیدم دیدم دستپخت پدر خوانده است.چیزی که من در متنت دیدم :
۱- شور... شور زیاد... . پسر ! خودتو به کشتن ندی... (چشمک)
۲- ظاهرا با کسی ناهماهنگی یا کسی با تو ناهماهنگه. امیدوارم در ادامه راهت پشیمون نشی.
ارادتمند
خیلی دلم می خواد که در رابطه با متنی که نوشتی نظر بدم اما ادبیاتم اونقدرا خوب نیست.....موفق باشی
اسرار ازل را نه تو دانی و نه من ~~
وین حرف معما نه تو خوانی و نه من///
هست از پس پرده گفتگوی من و تو~~
چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من /// ممنون که سر زدی .. ** همیشه بهاری باشی **
midoonid vaghti ke dashatm kalame be kalameye fekret ro dar zehnam zemzeme mikardam por az eshtiyagh boodam va vaghti ham ke be payan resid didan ye khiyal moond por az rahati ke dooseh daram . merc
سلام .. ممنون که سر می زنید راستی اسپایدر عزیز خوشحال میشم اگه اون آدرس وبت رو هم بدی که بتونیم سر بزنیم قول میدم زیاد حرف نزنم .. شاد باشید .. والسلام
گر رنگ دل تو با رنگ دل من یکی است... آنروز دیگر حرف زدن از اینکه این دل ازآن کیست... نیست... آنروز دلهای ما... آنروز جانهای ما... هر چه که بوده... دیگر دوتا نیست... یکی است... یکی است...
سلام ظاهرا این قصه سر دراز دارد عاشق شدن جرات نمی خواد حماقت می خواد از قدیم گفتن سر ی که درد نمی کنه دستمال نمی بندن می دونی چرا یکی از معانی مجنون می شه دیوانه؟ عشق و عقل آبشون با هم تو یک جوب نمی ره
به نظر من ادمایی که کمبود محبت دارن تا یه نفر بهشون می گه عزیزم فرتی عاشقش می شن یه آدم که نباید اینقدر احساساتی و بی اراده باشه که با یک کلمه حرف یا یک نگاه سریع دلش رو از دست بده مسخره است مگه نه؟
خیلی ممنون... پدرخوانده... این سایت متعلق به هر کسی است که ازش خوشش بیاد... شعرهاش هم... مال کسی است که بتونه باهاشون حال کنه... در مورد بنفشه هم... قابل شما را نداره... اگر اینکار را بکنی... کلی خوشحال می شوم...
پدر خونده ۱۶ اردیبهشت تولد کمندیه ها بدو بیا بگو تولدت مبارک بیا برات پیغوم گذاشتم تو وبلاگم بدو تند تاکسی بگیر و زود بیا نبود تاکسی با خط یازده مثه ایام مدرسه بدو فقط