هنر پیشه

دیشب این فیلم رو دیدم

بازم اشکل قطره قطره امد

جالب بود

با بازی بی نظیر  فاطمه معتمد آریا چقدر قشنک بازی میکردند

چقدر فیلم نامه قوی بود  موضوع که اخرش بود

ولیخب باز اخرشو ندیدم  نمیدونم چی شد  سیمین بلخره میره دیوونه خونه ننمیره عاقل میشه اکبر باهاش میمونه

هرچی بود خوب وبد  عالیبود

همه عاشق همبودن  من دیوونه سکانس توی هتل هستم اکبر با دختر کولی  حرفای با معنی اونجا میزنه

 دیالگ های اکبر با دختر کولی ( البته یه طرفه بود ) عالی بود  این حرفارو من بچه که بودم یعنی تو سن عاشقیت شنیدم تاثیر زیادی رو من داشت طوری که میتونم بگم راه عشق عاشقی من رو عوض کرده 

خب دیگه مام که عاشق فیلم های عشقی

سوته دلان یه بار دیگه باید ببینم

شاید امشب دیدم

یا فردا 

ابدارچی (آپارات چی )

بارون رو دوست داشتی یه روز

زندگی یه بار دیگه داره برام معنا میگیره

باید یاد بگیرم که زندگی برای من  باتو یا بدون تو ادامه داره

من تا وقتی که میتونم نفس بکشم میتونم عاشق بشم  چشمک

پس زنده باد هر چی آدم عاشق پیشه هست

در ره منزل لیلی که خطر  هاست در ان

                                               شرط اول قدم ان است که مجنون باشی

خب این از بچگی  زمزمه میکردم  فکر میکردم که این طوریه  ولی نیست

در ره منزل لیلی که خطر هاست در ان شرط اول قدم ان است که  عاقل باشی

دارم اروم میشم ارامشی که برای من خوبه برای خیلی ها خطر ناک

وقتی به این ارامش میرسم احساس قدرت میکنم احساس میکنم انرژی های از دست رفتم داره بر میگرده احساس جوانی بهم دست میده

تمرین های صبح گاهی خودم رو شروع کردم

دو هفته دیگه دارم میرم تهران میخوام پارک جمشیدیه رو با دو بالا برم سخته ولی میتونم

شاید رفتم اون بالا با یه داد تمام انرژی این چند وقتم رو خالی کردم

 آبدارچی  چشمک

روز از نو روزی از نو

یه روز دیگه یه هفته دیگه برای من شروع شده

یعنی برای همه ایرانی ها  ولی خب من خواص هستم چشمک

میدونید چرا چون عادت های گندی دارم  دلم نمیاد دل کسی بشکونم ولی همیشه زیر ژام ژره شیشه خورده دل این اون  پام زخم میکنه

به خدا دست خودم نیست ولی پیش میاد

دل ادم باید خیلی کوچیک باشه انقدر کوچیک باشه که جایه یه نفرم نباشه توش  احساس جا تنگی خفگی به طرف دست بده

ولی خب دل ما دریای چشمک نه دل ما به اندازه دریاست  این بهتره

 

ابدارچی دریا دل

 

یه ماجرا

توی خاک باغ خونه

یه روزی دست زمونه

مارو کاشت با مهربونی

پیشه هم مثل دو دونه

ما تو باغ معوا گرفتیم

بارون امد پا گرفتیم

دوتای تو خاک باغچه

ریشه کردیم جا گرفتیم

غافل از رنگ گلامون

غم فردای دلامون

توی خاک زیر یه بارون

توی باغ روی زمین

گل اون شد گل سرخ

گل من زرد غمین

گل اون گل های شادی

گل من گل های درد

اون تو گلخونه گرمه

من اسیر باد سرد 

.........

ابدارچی

 

 

افکار پراکنده یک مرد منسجم

 

باز داره شروع میشه

فکر کنم باید رو بیارم به وبلاگ نویسی انقدر داغونم که وبلاگ فکر کنم بهتر بتونه ارومم کنه

باز دارم از دنیا میبرم این حالت ها برام بده  ولی دست خودم نیست  فواره وقتی به اوج خودش میرسه موقع فرودشه

منم که بدبختیم همیه زود اوج میگیرم

یه به قولی خدا وقتی میخواد مورچه رو نابود کنه بهش بال میده

بعداز دوسال باز دارم مینویسم سخته ولی خب انقدر بهانه دارم برای نوشتن که نگو

سلام وبلاگ

سلام بلک اسکای

سلام حرفای ناگفته

سلام دنیای مجازی من

سلام ایران روزی

اسم این وبلاگ  ترکیبی از اسم ایران و سایت روزی سایتی که یه عمر توش چت کردم سایتی که من بره توش گرگ شدم  سایتی که خیلی چیز ها یادم داد

خستم  دوست دارم بخواب یه خواب  طولانی ابدی

آبدارچی (قلندر )

 

صو

تو را نادیدن ما غم نباشد

                      که در خیلت به از ما کم نباشد

عشق

در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد

                                عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

 

آخرین وب نوشته



خدا حافط


اگر بار گران بودیم رفتیم




منم گفتم شاید توی بلاگ فا حلوا  پخش میکنن برای همین رفتیم اونجا

سلام

 

وارطان عزیز امروز بد رقم حالم رو گرفت

 

چند وقتی دارم برای  یپیر مرد کار میکنم که از اقلیت ها هست  دیشب دل زدم به دریا ازش چند تا سئوال پرسیدم

 

فکر نمیکردم بهم جواب بده ولی نشست با حوصله کامل توضیح داد

همیشه فکر میکردم اقلیت ها خودشون رو به ایرانی بودن قبول ندارن البته منظورم ارامنه آشورا کلیمیان . .زرتشتی ها که همه میدونن ایرانی اصیل هستند

 

این اقا هم آشوری  هست

 

با افتخار گفت ایرانی اصیل ما هستین 7هزار سال خوردی تاریخ داریم .

 زبونمون یه کم شبیه به عربی ولی اون موقعی که ما بودیم چیزی به نام عرب نبوده پس زبون عربی رو از زبان ما گرفتند

خیلی برام جالب بود افتخار میکرد که ایرانی  نه مثل عربهای که تا چیزی میشه میگه ما ......

یه چیزی توی حرفاش گفت که بد طور سوزوندم  به خودم گفتم چقدر ما بدبختیم

 

گفتم آقای فلانی دینتون چیه  گفت :ما آشوری هستیم  بعد مسیحی شدیم  7 هزار سال پیش مسیحی نبوده  بعد از اسلام ماها اسلام قبول نکردیم مسیحی شدیم

 

یعنی اول اصلتش رو اعلام میکنه بعد دینش

من بهش گفته بودم دینت چی قبل از اینکه دینشرو بگه اصلیتش رو گفت 

 

ما ها خیلی بدبختیم

همچیزمون شده بعد از اسلام  یادمون رفته چی بودیم کی بودیم جایگاهمون کجا بوده و خیلی چیزها

شاید منم یه آشوری بودم که مسلمون شدم

 

منم تاریخ 7هزار ساله دارم

نخواستم 7 هزار سال رو ولی این همه میدونن که تاریخ 2500 سال رو مکتوب داریم

 وقتی یکی با کمال پروی توی خاک خودم بهم میگه شماها قبلا آتیش پرست بودید  میسوزم

 

یکی نیست بگه اخه مرتیک سنگ پرست  توی میدونی دین ایرانی ها چی بوده

منم میخوام اول ایرانی باشم بعد مسلمون

کاش میتونستیم برای بچه هامون اسم اصیل ایرانی بزاریم

خودم رو  کشتم اسم بچه م رو بزارم سوشیانت نزاشتن تا امدم به خودم بیام شد ابوالفضل  بدبختی اسمم نیست یه صفت نه اسم

 بدبختیم بدبخت

 

آبدارچی (ایرانی )