-
[ بدون عنوان ]
جمعه 24 بهمنماه سال 1382 00:52
بسم حق سلام من کنت مولاه فهذا علی مولاه ... خواستم متنی در مورد اون بزرگوار بنویسم اما دیدم گفتنی ها رو دیگرون خیلی بهتر از من گفتن پس گذاشتم تا این عید بزرگ رو ٫ این مظهر شیعه رو با یه جشن امروزی یکی کنم . شاید یه آش شله قلمکاری بشه که هیچ قشنگ نباشه ولی هر چی هست نوآوریه و یه کار جدید منم که کلا نوآورم و فقط به فکر...
-
انتخابات
پنجشنبه 23 بهمنماه سال 1382 07:47
سلام امروز داشتم میمدم سر کار دیدم وای بازم شروع شد . طرف هیچکارست زده دکتر فلانی متخصص عضو هیات علمی دانشگاه فارق تحصیل از آمریکا ....................... خب بعد میبینی بابا توی یه مطب دکتر عمومی تزریقاتی بعدم صبح ها برای اینکه بیکار نباشه میره توی دانشگاه یاد مدیده که سوزن چطوری بزنن مادر بزرگشم یه حالی بهش داده گفته...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 19 بهمنماه سال 1382 23:32
بسم حق سلام قصد کرده بودم که دیگه ننویسم . البته من نوشتم شاید (اصولا آدمها از این حرفا زیاد می زنن ولی چیزی که مثل یه اعتیاد و یا بهتره بگم مثل یه احتیاج می مونه رو نمیشه به این راحتی کنار گذاشت ) . ممنون از این که از اون متن به اون بلند بالایی فقط چند خط آخرش بیشتر مورد توجه قرار گرفت . اما میخواستم یه گله ازتون...
-
سالگرد تولد
شنبه 18 بهمنماه سال 1382 15:12
سلام بچه ها... امروز شنبه هیجدهم بهمن ماهه و یه روز خوب برای یه نفر باید باشه . برای یه نفر و دوستای اون یه نفر . آهان یادم رفت امروز روز تولد لوطی حیدر ( البته عکسش رو هم زدم می دونید که لوطی همیشه عصبانیه عین اینا ) یا همون بهنام خودمون ... تولد تولد تولدت مبارک مبارک مبارک تولدت مبارک لوطی جان من به نوبه خودم روز...
-
برای عاشق بودن ...
جمعه 17 بهمنماه سال 1382 10:49
بسم حق سلام برای عاشق بودن یا باید توی آسمون عشق , پرنده باشی ؛ یا باید توی دریای عشق , شناگر باشی ؛ واسه بال گشودن باید پر داشت و واسه پر کشیدن , باید شاهپر داشت ؛ شاهپرمون رو چیدن و پرهامون رو شکستن . رفتیم که شنا کنیم باله ها رو باز کردیم و تن رو به آب زدیم . آب از حرارت ما , بخار شد و نمکش به موند . از دریا هم...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 15 بهمنماه سال 1382 18:44
سلام داشتم هنوز توی چنتا کتاب سرک میکشیدم که در مورد فال این جور چیزا مطلب بنویسم که چشمم خورد به بابا شمل یاد قدیما افتادم همون موقع های که تازه چت میکردم با اسم سوشیانت چت میکردم بعد نمیدونم چی شد اسم عوض کردم با اسم باباشمل امدم خیلی گذشت بعد دیدم کسی نمیدونه معنی باباشمل چی منم اسمم گذاشتم لوطی حیدر حالا چی شد که...
-
فال
چهارشنبه 15 بهمنماه سال 1382 15:09
فااااااااااااااااااااااااااااللللللللللللللللل؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ فال یعنی گشودن به زبان یا به دل نیک آوردن پیش بینی خوشبینانه در زبان عربی فال را به صورت فأل و تفأل به کار می رود و در وضع اولیه مراد از آن مطلق فال زدن چه نیک و چه بد است ولی عرفا به فال نیک اطلاق میشود .در فرهنگ عرب تفأل و تطیر سابقه ای کهن دارد .از...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 15 بهمنماه سال 1382 12:26
سلام نمی دونم به فال و فال گرفتن عقیده دارید یا نه ولی من فقط فالهای حافظ رو دوست دارم . نمیگم فال قهوه و ورق و اینطور چیزها رو دوست ندارم چرا خیلی زیاد سراغ این تفریحات می رم ولی در حد تفریح اونها رو دوست دارم و می پسندم دیشب سراغ دیوان همیشه زنده حافظ رفتم و به نیت یه مهربون که این روزها زندگیش درست مثل یه کلاف به...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 12 بهمنماه سال 1382 15:32
بسم حق سلام و اینک رگهای از غیرت برخاسته ٫ بخواب رفته اند ؛ احساسات جریحه دار شده ٫ آرام و ساکن گشته اند ؛ نگاههای اشکبار ٫ خشک شده ؛ دستهای سخاوتمند ٫ کوتاه شده ؛ صداهای رسای محبت ٫ خاموش شده ؛ چه شده ؟؟؟؟؟ بم فراموش شده ... هیهات ... والسلام پدرخوانده
-
مادرم
یکشنبه 12 بهمنماه سال 1382 09:23
مادرم.... نور مهتاب تلالو اشک صدای زمزمه باد بوی خاک بوی باران بوی غم بوی غربت بوی سیب بوی لیمو بوی سادگی و صفا بوی عشق بوی پائیز بوی عطر مادرم می آید......... زنده یاد پروین توی یکی از شاهکارهاش نوشته ....... اگر به رفعت تا ثریا روی اگر دهندت نگین جهان بر انگشتری دو صد حشمت آنچنانی تو را نیرزد به یک لحظه بی مادری...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 11 بهمنماه سال 1382 21:14
بسم حق سلام توی بهشت بودیم , میوه ممنوعه خوردیم و پرت شدیم بیرون . افتادیم رو خاک . خاک داغ بود و سوزنده . روی پنجه ایستادیم و دویدیم سمت بلندی . هر چی بالاتر رفتیم باد سرد و سوزنده بیش از پیش , آزارمون داد . برگشتیم رو به سمت پایین اومدیم یه جای سر سبز . شگفتا ! چقدر شبیه به بهشته ! سرسبز و قشنگ . درختها پر از میوه...
-
سلام سلام
شنبه 11 بهمنماه سال 1382 19:44
سلام .خب ما از ایران روزی توی پرشین برگشتیم سر خونه اصلی خودمون مطالب توی پرشین میمونن میخواستم لینک مطالب رو بدم ولی فکر نکنم احتیاجی باشه هریک از بچه ها بخواد یه مروری کنه میتونه بره اونجا سخت بود واقعا ادم توی خونه خودش یه طور دیگست حقیقتشرو بخوای از پرشین بدم میاد البته اینم بگم که الحق اگر نبود من دیوونه میشدم...
-
سلام
جمعه 10 بهمنماه سال 1382 10:46
سلام سلام دوباره ما برگشتیم به خونه اصلی خودمون خدارا شکر با کمک دوستان خونه ما توی بم آباد شد برای همینم ما برگشتیم آبدارچی
-
عشق
پنجشنبه 11 دیماه سال 1382 14:54
سلام دوستان هرکی به سئوال من جواب نده انشالله اینترنت برای یک ماه قطع بشه یه سئوال ساده فقط خواهش میکنم جواب بدید عشق ؟ اینی که من بالا نوشتم خونده میشه عشق انسانی که اون داشته باشه بهش میگن عاشق به اون کسی که عاشق، بهش عشق میورزه معشوقه میگن درسته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ البته فکر کنم قدیمی شده باشه این حرفا شما خودتون تا حالا کسی...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 11 دیماه سال 1382 10:11
بسم حق توی دل یه دشت ٫ یه جاده آسفالته با هزار تا جاده خاکی ؛ توی دل این جاده ٫ یه خط سفیده با هزار تا خط تیره ؛ این خط از نور میاد و به همون نور هم منتهی میشه ؛ از اونجایی که خطه پس دایره نیست و خودش رو هم قطع نمی کنه ؛ سرم داره گیج میره . یکی توجیه می کنه که این نور همه جا هست اما در ابتدا و انتهای این خط بوضوح دیده...
-
خوب شد خواب بودا
چهارشنبه 10 دیماه سال 1382 20:13
لوطی نزن .. اخخخخخخخخخخخ لوطی جون من اخیششششششش از خواب پریدم خدایا عجب کابوسی بود اما چی شد سرو کله من اینجا پیدا شد .. قضیه از اونجا شروع میشه که من از خیلی وقت پیش میخواستم با کمک شپل و یکی دیگه از بچه ها یک وبلاگ راه بندازم که بنا بدلایلی نشد تا چند روز پیش که دوباره هوس کردم یک وبلاگ راه بندازم ولی ازجایی که هیچ...
-
سلام
دوشنبه 8 دیماه سال 1382 18:21
سلام دوستان هرکی به سئوال من جواب نده انشالله اینترنت برای یک ماه قطع بشه یه سئوال ساده فقط خواهش میکنم جواب بدید انسان چیه یا کیه یا چه موجودی راحتتر بگم یکی بیاد آدم برای من توضیح بده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آبدارچی
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 7 دیماه سال 1382 15:35
بسم حق - بازم یه روز سخت گذشت و باز فردا یه روز سخت دیگه . ولی خدا عمر بده این احمد آقا رو که در همه حال کمک حال ماست . ولی باز فردا باید بدوییم دنبال زندگی . یادش بخیر بچگی ها ٫ روزگاری که مادر پاهاش رو دراز می کرد ؛ من روی پاهاش دراز می کشیدم و اون نوای لالایی همراه با حرکت پاها : چپ ٫ راست ٫ چپ ٫ راست ٫ ... - خدایا...
-
منت از انگشت خویش
یکشنبه 7 دیماه سال 1382 14:55
خارد ار پشت مرا انگشت من خم شود از بار منت پشت من همتی کو؟ تا نخارم پشت خویش و ار هم از منت انگشت خویش صفص اصفهانی آبدارچی
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 6 دیماه سال 1382 19:15
دلم می خواد گریه کنم واسه بغض های نترکیده تو حنجره ام واسه پر پر شدن معصومانه گل سرخ واسه محکومیت قناری تو قفس دلم می خواد گریه کنم واسه نشکفتن نرگس واسه فریاد های بی صدا واسه بی زبونی سوسن دلم می خواد گریه کنم واسه تشنگی کویر واسه نباریدن ابر سیاه واسه داغ دل لاله گلتاج بانو
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 6 دیماه سال 1382 15:20
زلزله بم - آمار متفاوت و آمادگی جهان برای کمک هزاران نفر در بم جان خود را از دست دادند در مورد ارقام تلفات زمین لرزه روز جمعه، 26 دسامبر، در استان کرمان گزارش های گوناگونی انتشار یافته است. براساس برخی گزارش ها، دست کم بیست و پنج هزار نفر در زلزله ویرانگر شهر بم جان باخته و دهها هزار نفر دیگر زخمی شده اند، اما منابع...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 6 دیماه سال 1382 07:49
شمار قربانیان زلزله به 20 هزار نفر رسید زمین لرزه در ساعت 5:28 صبح به وقت محلی رخ داد مقامات ایران می گویند که در زلزله بم دست کم 20 هزار نفر جان باخته اند. رئیس جمهوری ایران خواستار امداد جهانی شده است. این رقم ساعاتی پس از آن اعلام می شود که رقم قربانیان 15 هزار نفر اعلام شد. در حال حاضر 50 هزار نفر نیز مجروح هستند...
-
دلم دیگه نمی لرزه
جمعه 5 دیماه سال 1382 00:55
صبر کن !!! تا آخرش بخون لطفا!!! تا حالا شده فریاد مثل یک استخون تو گلوت گیر کنه ؟ تا حالا شده فکر کنی توی یک دریاچه افتادی و با اینکه شنا بلدی اما دست وپاهات لمس شدن ؟ تا حالا شده مثل خوابای بچگیها , یه غول ببینی که داره میاد سمتت , اما نه توان حرکت داری و نه توان فریاد زدن و کمک خواستن ؟ انیجا همونجاییه که احساس...
-
شناسنامه خر
چهارشنبه 3 دیماه سال 1382 20:20
شاید درست نباشه چون قرار بود ادامه قسمت اول روابط اجتماعی رو بنویسم ولی ببخشید دیم جاش اینجا نیست گفتم از شناسنامه خر این براتون بنویسم بهتره تا ببینیم چی برداشت میکنید گوش خر بفروش و دیگر گوش خر کاین سخن را در نیابد گوش خر هوش خران با اینکه آدمیها از روی غرور و خود خواهی همیشه و در همه جا خران را سمبل بی هوشی و خریت...
-
در خواست کمک
سهشنبه 2 دیماه سال 1382 20:38
سلام . نمیدونم چطوری باید شروع کنم چون احساس میکنم توی وبلاگ دارم مینویسم باید خشک و اتو کشیده حرف بزنم ولی چون من به شخصه بلد نیستم پس بزارید همون طوری که چت میکنیم حرف بزنم البته پیشا پیش از همی بچه ها تشکر میکنم که این نوشته های منو تحمل میکنن خب بزارید این طوری شروع کنم که من به کمک چند تا از بچه های روزی این...
-
بوس
سهشنبه 2 دیماه سال 1382 07:56
یه ضرب المثل چینی هست که میگه خر بوست کنه بهتره تا یه بوس خرت کنه آبدار چی
-
لالائی
دوشنبه 1 دیماه سال 1382 15:01
لالائ همی ما با ای ترانه ها آشنای های داریم البته من به شخصه از لالائی فقط لا لا گل پونه ش رو یادمه .خدا یا چی میشدبازم بچه کوچکی میشدم توی گهواره کجاست مادر کجاست گهواره من گهواره ای که خاطرم نیست لالائی ها را میتوان به چهار دسته تقسیم کرد : نخست لالائی هائی که خطابب مستقیم آن به کودک است و نشان دهنده عواطف مادرانه...
-
خیلی دوست داشتنیه
دوشنبه 1 دیماه سال 1382 08:34
سلام . مطلب پایین اولین مطلبی که از طرف بچه های روزی به دستمون رسیده که میزاریمش اینجا امید وارم بازم گلتاج بانو برامون مطلب بفرستی کیبورد خوبی داری کوتا و عالی ......... ******************************************************* باید اعتراف کنم منم عاشقم منم یکی رو دوست دارم اولین باری که دیدمش یادم نمی ره که خیلی...
-
شب یلدا
یکشنبه 30 آذرماه سال 1382 13:10
بسم حق خلوت دل نیست جای صحبت اضداد دیو چو بیرون رود فرشته درآید صحبت حکام ظلمت شب یلداست نور ز خورشید جوی بو که برآید شب یلدا , طولانی ترین شب سال , شیرینی و آجیل و هندونه , قصه های مادربزرگ , شب نشینی های بزرگان , خلوت کردن های زهاد و ... اینا چیزهاییه که ما با شنیدن <<شب یلدا>> شاید به ذهنمون برسه . این...
-
زندگی شاید
یکشنبه 30 آذرماه سال 1382 07:52
زندگی شاید به افق می نگرم به سکوت به عزاداری شب به نگاه و در این اثنا می اندیشم به حیات! به خود می گویم زندگی شاید تلاقی سخت دیدگان باشد شاید رقص آرام دو کبوتر در سینه چاک آسمانها زندگی شاید طفلی باشد کودن که به بهای بادکنکی سرخ حرمتش را آرام میفروشد زندگی شاید آبگینی باشدبر ستونهای فرسوده یک قصر زندگی شاید سکوتی باشد...