یه کم نرمش

سلام .

اعتصاب  ، شکنجه ، اعدام ، ترور ، شورش ، فمینیست ، رفتن ، آمدن ،

یه زمانی وقتی به وبلاگ ها سر میزدم همچین چیز ای نبود. طرف در مورد دوست دخترش مینوشت که یا ولش کرده یا میخواد ولش کنه

یا شعر مینوشتند که یعنی چیزی نوشته باشن

یا عکس گل بلبل   میگذاشتند 

ولی این روزا هر جا که سر میزنی از این جور چیز های هست

شاید باید باشه  اگر نباشه به مشکل بر میخوریم

ولی من فکر نمیکنم

یکی برای آزادی اعتصاب کرده

یکی به خاطر شورش شکنجه می شه

یکی اعدام میشه

یکی ترور میشه

ی  گروه شورش میکنن

 وووو

نمیدونم چی بگم میدونم هرچه بگم یه طوری به خیلی ها بر میخوره

ولی بابا تو مدینه فاضله زندگی نمیکنید

کنار گود نشستید هی دارید به هم چیز  اعتراض میکنید

بیاید یکم از امید عشق زندگی حرف بزنید

  به خداوندی  خدا  من توی زندگی به هم چیز اعتراض میکنم ولی یه جای باید باشه که با دیگران خوب باشی حداقل میخواهید اعتراض کنید یه جای برای شوخی هم بآزارید

یه روزنامه همش حرف از قتل غارت نمیزنه  یک وبلاگ هم باید تنوع داشته باشه 

فتحعلی اویسی رو میبینید  به خدا این آدم کمبود داره  یه عمره توی فیلمها نقش قاتل، آدم بده رو بازی کرده میبینید که حالا چطوری شده

بابا بیاید یه کم مثل محسن مخملباف باشید  حرف از همه چیز میزنه از زندگی از عشق از مبارزه از دوستی دشمنی  بابا

بابا اگر یه نوازنده فقط  انگشت شو بزار روی یه  پرده  سیم تکون بده نمیشه یه صدا میاد بیرون باید این انگشت جا بجا بشه  ضربات که به سیم هم زنده میشه فرق کنه تا یه آهنگ دل نشین بشه گوش داد

بابا میدونم راهی که پیش گرفتید اینه  والی بابا این راهی رو که در پیش گرفتید اگر به نتیجه برسه فکر میکنید میتونید بگردید اینبار خوشحال باشید شادی کنید نه نمیشه

 آبدارچی (آخه مگر فضولی )