فقط حق را جمیل یافتم




سلام نوشته ژاین رو یکی از بچه ها برام فرستاده از یه سایت گرفته  دیدم بد نیست بزارمش اینجا میدونم خیلی ها یا نمیدونن یا این حرفارو قبول ندارن  ماها (ایران) ها خیلی وقته که نمیدونم کی بودیم چی بودیم چی شدیم  .........


پس از نبرد دلیرانه و رزم پهلوانی قادسیه وکشته شدن سپهسالار ایران "رستم فرخزاد" به دست اعراب که توفان شن بر سپاهیان ایران فرو ریخت و مایه شکستشان شد، نیروهای رزمنده ایران پراکنده شدند.

یزدگردسوم شاهنشاه دلاور و بیباک ایران، به امید فراهم کردن نیروهای کار آمد و پیکارجوی تازه، تلاشی همه سویه را آغاز کرد. میان نبرد قادسیه تا نهاوند، چهار ماه به درازا کشید. عمرابن خطاب در این میانه نامه ای به شاهنشاه ایران می فرستد که پاسخی دندان شکن دریافت می کند.

او در این نامه یزدگرد را به خدا پرستی و دست کشیدن از آتش پرستی و روی آوردن به خدای تازیان به نام "الله و اکبر" و پذیرفتن دین اسلام فرا می خواند.

 

متن نامه عمربن الخطاب ، به یزدگرد سوم


بسم الله الرحمن الرحیم

از : عمربن الخطاب خلیفه مسلمین
به: یزدگرد سوم شاه فارسی

من آینده خوبی برای تو و ملتت نمی بینم ، مگر اینکه پیشنهاد من را قبول  کرده و بیعت نمایی .

 زمانی سرزمین تو  بر نیمی از جهان شناخته شده  حکومت می  کرد لیکن اکنون چگونه افول کرده ؟ ارتش تو در تمام جبهه ها شکست خورده و ملت تو محکوم به فناست . من راهی را برای نجات به تو پیشنهاد می کنم .شروع کن به عبادت خدای یگانه ، یک خدای واحد، تنها خدایی که خالق همه چیز در جهان است ما پیغام او را برای تو و جهان می آوریم به ملتت فرمان ده که آتش پرستی را که کذب می باشد ، متوقف کنند و به ما بپیوندند ،  برای پیوستن به حقیقت .

الله خدای حقیقی را بپرستید ، خالق جهان را ، الله را پرستش نمایید و اسلام را به عنوان راه رستگاری خود قبول کنید اکنون به راههای شرک و پرستشهای کذب پایان ده و اسلام بیاورید تا بتوانید الله اکبر را به عنوان ناجی خود قبول کنید . با اجرای این تو تنها راه بقای خود و صلح برای پارسیان را پیدا خواهی نمود ،‌ اگر تو بدانی چه چیز برای پارسیان بهتر است تو این  راه را انتخاب خواهی کرد ، بیعت تنها راه می باشد .

الله اکبر

(محل مهر عمر)

خلیفه مسلمین عمربن الخطاب

************************************************************************************


یزدگرد سوم ، شاهنشاه ایران به او چنین پاسخ می دهد:

 

 به نام اهورا مزدا، آفریننده جان و خرد

از سوی شاهنشاه ایران، یزدگرد به عمرابن خطاب خلیفه تازیان

تو در این نامه ما ایرانیان را به سوی خدای خود که "الله اکبر"نام داده اید، می خوانید و از روی نادانی و بیابان نشینی، خود بی آنکه بدانید ما کیستیم و چه می پرستیم، می خواهید که به سوی خدای شما بیاییم و "الله اکبر" پرست شویم.

شگفتا که تو در پایه خلیفه عرب نشسته یی ولی آگاهیهای تو از یک عرب بیابان نشین فراتر نمی رود. به من پیشنهاد می کنی که خدا پرست شوم. ای مردک، هزاران سالست که آریاییان در این سرزمین فرهنگ و هنر، یکتا پرست می باشند و روزانه پنج بار به درگاهش نیایش می کنند. هنگامی که ما پایه های مردمی و نیکو ورزی و مهربانی را در سراسر جهان می ریختیم و پرچم "پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک" را در دست داشتیم، تو و نیاکانت در بیابانها می گشتید و مار و سوسمار می خوردید و دختران بیگناهتان را زنده به گور می کردید.

تازیان که برای آفریده های خدا ارزشی نمی شناسند و سنگدلانه آنها را از دم تیغ می گذرانند و زنان را آزار می دهند و دختران را زنده به گور می کنند و به کاروانها می تازند و به راهزنی و کشتار و ربودن زن و همسر مردم دست می زنند، چگونه مارا که از همه این زشتیها بیزاریم، می خواهند آموزش خدا پرستی بدهند؟

به من می گویی که از آتش پرستی دست بردارم و خدا پرست شوم؟ ما مردم ایران، خدا را در روشنایی می بینیم. فروغ و روشنایی تابناک و گرمای خورشیدی آتش در دل و روان ما، جان می بخشند و گرمی دلپذیر آنها، دلها و روانهای ما را به یکدیگر نزدیک می کنند تا مردم دوست، مهربان، مردم دار، نیکخواه باشیم و رادی و گذشت را پیشه سازیم و پرتو یزدانی را در دلهای خود هماره زنده نگهداریم.

خدای ما "اهورا مزدای" بزرگ است و شگفت انگیز است که تازه شما هم او را خواسته اید نام بدهید و "الله و اکبر" را برای او بر گزیده اید و او را به این نام صدا می کنید. ولی ما با شما یکسان نیستیم، زیرا ما به نام "اهورا مزدا" مهرورزی و نیکی و خوبی و گذشت می کنیم و به درماندگان و سیه روزان، یاری می رسانیم و شما به نام "الله اکبر" خدای آفریده خودتان دست به کشتار و بدبختی آفرینی و سیه روزی دیگران می زنید.

چه کسی در این میان تبهکار است، خدای شما که فرمان کشتار و تاراج و نابودی را می دهد؟ یا شما که به نام او چنین می کنید؟ یا هردو؟

شما از دل بیابانهای تفته و سوخته که همه روزگارتان را به ددمنشی و بیابان گردی گذرانده اید، برخاسته اید و با شمشیر و لشکر کشی می خواهید آموزش خدا پرستی به مردمانی بدهید که هزاران سالست شهریگرند و فرهنگ و دانش و هنر را همچون پشتوانه نیرو مندی در دست دارند؟ شما به نام "الله اکبر" به این لشکریان اسلام جز ویرانی و تاراج و کشتار چه آموخته اید که می خواهید دیگران را هم به سوی این خدای خودتان بکشید؟

امروز تنها نا یکسانی که مردم ایران با گذشته دارند آن است که ارتش آنها که فرمانبردار "اهورا مزدا" بوده، از ارتش تازیان، که تازه پیرو"الله اکبر"شده اند، شکست خورده اند و مردم ایران به زور شمشیر شما تازیان باید همان خدا را ولی با نام تازی بپذیرند و بپرستند و در روز پنج بار به زبان عربی برایش نماز بگذارند. زیرا "الله اکبر" شما تنها زبان عربی می داند.

به تو سفارش می کنم به دل همان بیابانهای سوزان پر سوسمار خویش برگرد و مشتی تازی بیابان گرد و سنگدل را به سوی شهرهای آباد همچون جانوران هار، رها مکن و از کشتار مردم و تاراج دارایی آنان و ربودن همسران و دخترانشان به نام "الله اکبر" خود داری نما و دست از این زشتکاری ها و تبهکاریها بکش.

آریاییان، مردمی با گذشت، مهربان و نیک اندیشند. هر جا رفته اند تخم نیکی و دوستی و درستی پاشیده اند. از این رو از کیفر دادن شما برای نابکاریهای تو و تازیان، چشم خواهند پوشید.

شما با همان "الله اکبر" تان در همان بیابان بمانید و به شهرها نزدیک مشوید که باورتان بسیار هراسناک و رفتارتان ددمنشانه است.

مهر

یزدگرد ساسانی


***********************************************************************

برگرفته از کتاب کارنامه دکتر کوروش آریامنش.  (نامه یزدگرد سوم به عمر)

 

 آبدارچی (بگو آخه تورو سننن

فقط حق را جمیل یافتم




سلام  سلام به همیه دوستان و دشمنان


تا یادم نرفته بلاک اسکای همین جای که من مینویسم عضو  قبول میکنه یه سری بزنید یه جا برای خودتون بگیرید....


یه سایتم پیدا کردم برای لود کردن عکس میدونم که هم یه سایتی دارن خیلی ها هم از یا هو استفاده میکنن ولی خدایش این آخرشه یه سری بزنید از  اینجا وارد شو  


خب اینا به کنار  برسیم به اصل موضوع ( اصلا اصلی هم در کار نیست )

دیشب از شانس بدمون خوابم نبرد  البته ساعت ۹ رو دارم میگم مجبور شدیم تلویزیون نگاه کنم دشمنتون روز بد نبینه ( من وقتی به خوام به یکی فحش بدم سریع میرم برای تلویزیون ایران یا همون شبخیر بدبخت ) خب اینبار گلی همون آدم مسخره کچل (مثل خودم) که اصلا نمیدونه هنر با چه  ن باید بنویسه .

آقا جاتون خالی گیر داده بود به اینکه چرا جمهوری اسلامی ایران نمیزاره ما  هنر مندا بیایم ایران

خب تا اینجا که حرف نمیزد سنگین تر بود
 اولا این کچل خان پارسال ایران بود
دوما نمیدونم کی به این گفت تو هنر مندی 

حالا آقای کچل خان تو میتونی بیای ایران به خدا خودم ضمانتت میکنم بیا  ولی جون خودم دامن هنر رو لکه دار نکن تو فکر هنر مندای باش که اون ور آب هستند اونا هم برای خودشون کسی هستند


چنان داشت این ما هنر مندان رو میگفت هرکی ندونه فکر میکنه این  رو دسته حافظ بلند شده با اون شعر های بند تمبونیش  با با اون ترانه های که میخونه روی شجریان رو کم کرده بهش گفته تو برو من هستم

جون خودم اگر دسته من باشه این تلویزیون رو درشو تخته میکنم  چون به غییر از یادها و خاطرات هیچ برنامه ای نداره که به درد بخوره به خدا نمیدونم مردم حالشون خوش نیست به این تلویزیون زنگ میزنن و به به چه چه میکنن ...........



بخ بابا بگذریم ......

من ابدارچی به خدا حاضر نیستم برای این تلویزیون آبدارچی باشم  حاضرم آبدارچی  ای تی سی بشم ولی به جای شبخیز نشینم پشت اون میز


آبدارچی

اینترنت

فقط حق را جمیل یافتم



سلام


دوستان میخوام یه کار بزرگ کنم
اونم خیلی بزرگ

قسم خوردم دیگه هیچکس از توی دنیای اینترنت (مجازی ) به دنیای حقیقیم نیارم

چون من نامرد تر از اونی هستم که بتونم برای خودم نگهشون دارم

چه فاییده بیان برای یکی دو سه ماه برن بیرون از دنیای حقیقی چه فاییده که نتونی بیشتر از یک سال دوستتو برای خودت نگه داری

چه فاییده همیشه سرکوفت اینو بخوری که دوستی ما اینترنتی


البته خیلی وقته که  ای دی به مسینجرم اضافه نکردم
خیلی وققتی کسی رو  به جمع دوستای حقیقیم اضافه نکردم

اشتباه کردم

توی ایران دنیای مجازی رو باید بزاری مجازی بمونه ماها جنبشو نداریم

 یادتون یه بار یه چیزی نوشتم


روزی قدم زنان از کنار کسی میگذری

باید دوستی ها اینطوری باشه
نه توی نت التماس کنی که فلانی دوستت بمونه


دوست پیدا کردن آسونه ولی نگه داشتنش سخته

منم نتونستم نگه دارم

منکه خیلی وقتا از خودم گذشتم دوست داشتم دیگران هم از خودشون بگزرن

من هیچوقت برای دوستی هام شرط نزاشتم

همیشه هم اینو گفتم من یا خیلی بدم یا به خدا خوبم وسط نیستم باکسی که دست دوستی دادم دوستم و همیشه دوستای که برای من شرط گذاشتن نتونستم باهاشون بمونم

دوستی های نتی همشون با شرط شروته  ژس من نمیکشم داخلشون



همرو دوست دارم دوست داشتم

برای اینکه به خیلی ها گفتم این کار بده اون کار خوبه  بد شدم طوری که تف لعنتم کردم

 همش همینه

توی دنیای واقعی یه نفر میبینی شاید چندین سال ببینیش اخلاقش رفتارش همچیزشو میبینی بعد یواش یواش با یه سلام علیک خشک خالی بعدش با یه دست دادن بعدش با یه دل تنگی دوستت میشه  با هم رفاقت میکنی


ولی توی دنیای مجازی اینطوری نیست
از یه کار خودم نفرت داشت و  دروغ نیست بگم گریم میگفت وقتی یک نفر رو از توی لیست دوستای خوب در بیاری بزارش توی لیسته بچه ها آشنان   سگ تو روحت بهنام که به خاطر دوستات اشکت در میاد

دنیای خیلی گندیه


آبدارچی مجازی

سلام

فقط حق را جمیل یافتم


سلام سلامی به گرمای (از فاصله۵ سانتی متری ) بخاری
سلام سلام به همیه عاشقان
سلام به همیه اونای که دم از دوستی وفا میزنن
سلام سلام به همیه اونای که خودشون رو فدای عشقشون میکنن
سلام سلام به همیه لوطی های مثل خودم (لوطی :به کسی گفته میشه که داریه زنگی بگیره دستش میمون برقصونه و مردم دورش جمع بشن )البته من خود لوطی نیستم من اون میمونه هستم که لوطی قراره برقسونتم

سلام سلام به خدا خدای که یک تاست خدای که بی همتاست خدای که عشق به ما هدیه کرد خدای که هرچی داریم از اوست هرچی نداریم به خاطر اینه که خودمون تلاش نکردیم  خدای که هرچی نعمت(وعده) که فکرش رو بکنی بهمون داده البته برای بعد از مرگمون خدای که مارو آفرید تا نیاشش کنیم و روزی ۱۷ بار بهش بگیم تو بزرگی تو بی همتای تو یکتای تو اینطوری هستی  ولی حق نداریم یک بار بهش بگیم چرا اینطوری نیستیم  چون میشیم کافر .خدای که بی نیازه ولی اگر من روزی ۱۷ بار بهش گوش زد نکنم چی هستی اون دنیا (وعده جهنم) قیر داغ میریزه توی گلوم .خدای که ادم و هوارو آفرید ولی  هیچکس نمیدونه چرا ؟؟؟؟(هرکی میدونه به منم بگه ) خدای که اگر کشتار جنوب شرق اسیارو راه انداخت باید شکر گذارش باشیم که شکرت که بدتر نشد . خدای که بزرگی خودش رو با بم نشون میده (البته و صد البته بم کار آمریکا بود خدا دخالتی نداشت ) شایدم جنوب شرق آسیاهم کار امریکا باشه . همچیز دست امریکاست  یادم یه بار آقای لاریجای گفت ما ایرانی ها یه مشت وحشی بودیم با امدن اسلام آدم شدیم (منظور از آدم اون حضرت نیست  منظور میمون تکامل یافته هستش ) وتخت جمشیدهم آمریکای برای ما ساختند که مارو مشغولش کنن ..خدایا خیلی دوستت دارم خیلی با اینکه هرچی دارم به خاطر خواست تو بود به خاطر کرمت هست هرچه که ندارم به خاطر پخمگی خودمه خدایا من اینطوری تورو شکر گذاری میکنم به وجودت پی میبرم . خدایا تو بزرگی انقدر که درکش برای من سخته (کسی... ((نمیدونم به جای کسی چی بنویسم )) که بتونه فاجعه بم و جنوب شرق آسیارو همش به فاصله زمانی یک سال به وقوع بپیونده) باید خیلی بزرگ باشه حتا از آمریکا هم بزرگتر  خدایا خیلی بزرگی... خدایا تو تو تو همچیم تو همچیم تو دنیای من فقط تو عاشقیام فقط تو بهار من فقط تو .......
ولی حیف همیشه درکش برای من سخت بوده کاش آسون میشدی انقدر که من بندت بتونم درکت کنم نیازم رو بهت بگم . تو حتی از رهبران ماهم سخت تری خیلی سختی ....... من هم که همیشه زیر بار سختی ها کمرم میشکسته زیر سختی درک تو کمرم شکسته و چیزی ازم نمونده ....... خدایا، آمریکا (شیطان بزرگ ) راهت تره درکش راحت تره خدایا هرچی که اسم تو روش باشه درکش سخته ... نمیدونم چرا واقعا نمیشد آسون تر باشه نه نمیشد حتما یه  حکمتی داره .... همچی هر آنچه که تو بخواهی همونطور میشه خدایا پس بخواه که من امروز سوسک بشم  که از اشرف بودن مخلوقاتت خسته شدم  بشم یه سوسک حمام (لااقل مرکم دسته اونی هست که میاد حمام  من رو میبینه جیغ میزنه بعد با دنپای محکم میکوبه توی ملاحجم ) خدایا منو سوسک نکردی بکن گوسفند که سر هر شادی سر هر فاتح خونی بیخ تا بیخ سر من رو ببرن  خدا من رو گوسفند نکردی حداقل بکن شتر که  واحد شمارشم مثل آدم ها باشه که توی بیابون ها از بی کوهانی بمیرم . خدا یا شترم نمیکنی بکنم عاشق یه عاشق دیووانه که معشوقم منو بکشه از بی محلیاش . خدایا  عاشقمم نکردی  اون عزراییل بفرست با هم کار داریم اونم نمیفرستی نفرست به جهنم منم دیگه  قهرم قهر قهر تا قیامت (وعده ظهور حضرت مهدی )  خیلی ترسناکه ولی خب نمیدونم این روزا همه منتظرشن  خدایا تا اون موقعی که همدیگرو اون دنیا ببینیم بای بای

آبدارچی ( کثافت )

نصیحت مادرانه

یکدیگر را دوست بدارید , اما از عشق زنجیر نسازید.

بگذارید عشق همچون دریای مواج میان ساحلهای جانتان در تموج باشد.

 

جامهای یکدیگر را پر کنید, اما از یک جام منوشید.

از نان خود به یکدیگر هدیه دهید اما هردو از یک قرص نان تناول نکنید.

 

به شادمانی باهم برقصید و آواز بخوانید اما بگذارید هریک برای خود تنها باشید,

همچون سیمهای عود که هر یک در مقام خود تنها است, اما همه با هم به یک آهنگ مترمنند.

 

دلهایتان را بهم بسپارید, اما به اسارت یکدیگر ندهید.

زیرا تنها زندگی شایسته است که دلهای شما را در خود نگاه دارد.

 

در کنار هم بایستید اما نه بسیار نزدیک

از آنکه ستونهای معبد به جدایی بار بهتر کشند

و بلوط و سرو در سایه هم به کمال و رویش نرسند.

                                                                                    جبران خلیل جبران

 

نوشته شده توسط: مامان لنگ دراز                     

خدایا شکرت

 

فقط حق را جمیل یافتم

 

 

سلام دوستان

 

حدس های جالبی زدید

منم با اون آقا بحثمون سر همین بود که هرکس میتونه  یه طوری داستان رو تمام کنه یه نظر یا سلیقه ای داشته باشه

 

ولی اون دوستام داستان رو یه طوره دیگه تعریف میکنه

 

منظورم قتل داخل پارک دختره هرکاری میکنه نمیتونه جریان رو  بگه تا اینکه قاتل به سراغ اون هم میاد برای  اینکه تنها شاهد قتل اونه

 

و اون با چادرش خفش میکنه ولی اینبار گیر میفته و جریان داخل پارک تعریف میکنه

 

 راست میگفت نظر ها با هم دیگه فرق میکنه

 

ولی بازم من نمیتونستم آخر فیلم دوئل رو قبول کنم

 

به قول یکی دیگه از بچه ها کاش شراکتی فیلم رو میساختند  سه اپیزد اپیزد اول رو آفقای درویشی میساخت ( که در مورد جنگ توپ تانکه

 

اپیزد دوم رو آقای ملاقلی پور که در مورد عشق عاشقی این جور چیزا ولی با توپ تانکه

 

و اپیزد سوم رو آقای حاتمی کیا که در مورد مسئله بعد از جنگ این جور چیزاست

فکر کنم اون موقعه فیلم خیلی توپی میشد

 

ولی خب در کل میشه گفت جلوه های خیلی باحالی داشت بی نظر بود همچین کاری توی ایران 

وقتی فیلم رو نگاه میکنه ( منظورم نیم ساعت یا چهل پنج دقیقه اول فیلم )  احساس میکنه یه فیلم هالیوودی به تمام معنا رو داری نگاه میکنی ولی نه مثل فیلم های هالیوود تموم نمیشه

 

 

اخه تو رو سننن که داری در مورد اینجور چیزا حرف میزنی  شرمنده ببخشید نظرم گفتم فقط اصلا فیلم توپی بود آخرشه

 

یه زمانی خیلی دور ور سینما بودم رفیقم بهم گفت بهت میاد یه کاره بشی البته فکر کنم بشی موتور سوار سینما

همونای که وقتی برق توی سینما میره موتور سواری میکنه

 

یارو میره سینما  میگه  باز من امدم سینما برقا رفتن  بعد کنترل چی سینما رو میبینه میگه اهای موتور سور یه لحظه بیا اینجا .......

 

 

آبدارچی (موتور سوار )

 

 

فقط حق را جمیل یافتم

 

سلام دوستان

 

دو روز پیش داشتم با یه آقای حرف میزدم در مورد  دوئل  . من میگفتم درویشی آخر فیلم خیلی بد تموم کرد اون میگفت نظر تو و سلیقه  تو اینه خلاصه هرچی با هم حرف زدیم به جای نرسید تا اینکه یه پیشنهاد داد گفت یه داستان برات تعریف میکنم  البته تا نصفه تو بگو آخرش چی میشه

منم قبول کردم

 

 

(( یه دختره با دوست پسرش توی پارک هستند یه مرد معتاد از پسره درخواست پول میکنه پسره بهش نمیده با هم در گیر میشن توی درگیری معتاده با شیشه شکسته ای پسره رو میکشه دختره از ترس فرار میکنه 

 

دختره  از یه خانواده مذهبی نمیتونه بره بگه قاتل کیه  چون اگر کسی بفهمه این دوست پسر داشته میکشنش  ))

 

حالا بگو داستان کی باید پیش ببره

 

برای من خیلی جالب بود

چون بعدش فهمیدم این یه سناریوی هستش که خودش نوشتتش

 

و قول داده بده بخونمش یه تیکه هایشو اینجا بزارم

 

خب دوستان به نظر شما یه داستان این طوری رو چطوری باید پیش برد

آبدارچی راوی

***

فقط حق را جمیل یافتم



سلام دوستان

خب مثل اینکه کسی نمیخواست جایزه بگیره

اون آقای  (همونی که جایزه نوبل رو برد ) عباس کیارستمی بود

خیلیها میدونن اولین کار این بزرگ مرد چی بود اگر نمیدونید بدونید توی فیلم قیصر با کیمیای همکاری کرده  عنوان فیلم قیصر کار کیارستمی بود

فکر کنم اون وقتا به خودش میبالید که داره برای یکی از آثار  کیمیای یه عنوان میسازه ولی حالا جایزه نوبل رو توی خونش داره 


ولی واقعا یعنی ارزش اینکه ازش قدردانی بشه نیست 
نه فیلم سیاسی ساخته نه توی فلان کنفرانس روسریش برداشته نه  نه نه ..... پس چرا  خب بگذریم 


دیروز تولد شیطون ما بود  ابوالفضل رو میگم 
جای شما خالی جشن  نگرفتیم ولی خب خوش گذشت  
جا داره از مهر بانو به خاطر آف های که گذاشته و به خاطر کامنتای که گذاشت تشکر کنم
پارسالم همین موقع بود وقتی به وبلاگ مهربانو و سنجاب خانومی سرزدم کلی شرمندم کردن
بازم تشکر بانو ممنونم


یه دستی دارم توی قالب میبرم کار زیادی نکردم ولی خدایش کل عصر پنج شنبه وقتم رو گرفت
میخوام به همیه عزیزان لینک بدم و ممنون میشم یه نفر کمکم کنه  چون میخوام لینکستانم کامل باشه دوست دارم یکی بیاد همه بچه های روزی رو بهم معرفی کنه .........

همکاری مامان لنگ دراز با این وبلاگ رو به خودم و به بقیه تبریک میگم امید وارم بقیه بچه ها هم برای همکاری بیان

دستتام دراز کردم هرکی دوست داره میتونه مشکلی براش نیست یا علی رو بگه

  آبدارچی (......)

نوبل نوبل نوبل نوبل نوبل نوبل نوبل نوبل نوبل نوبل نوبل نوبل

فقط حق را جمیل یافتم



یه خبر  شاید برای خیلی ها قدیمی باشه ولی من دو هفته پیش خبر رو شنیدم


بعد از شیرین عبادی که جایزه نوبل رو گرفت مردهای ایرانی به این فکر افتادن که نه بابا نمیشه زن ها زدن جلوی ما  مام باید یه کاری بکنیم

آقا پشت کار رو باش به دوسال نزاشتن بکشه  ها  زدن و جایزه نوبل رو بردن حالا این جایزه  مال کی ؟ در چه زمینه ای و  واقعا ایا  جایزه نوبل ارزش این رو نداره که  از اون شخص قدردانی بکنن  ؟

کار اون کم تراز آقای رضا زاده  آقای ساعی   آقای علی دایی و  و خیلی های دیگر کم تر نیست

نمیدونم کیارو مثال بزنم


هرکی گفت کیه ؟  این بزرگ مرد  من یه جایزه بهش میدم  !!!!!!!!!


آبدارچی (در حسرت  نوبل )