بز به میش میگوید:دیدم دیدم

بز به میش میگوید:دیدم دیدم

 

بزها که همیشه با دم پیچیده و عورت عریان پیشا پیش گله می روند؛ یک بار چون رمه به جوئی رسید پا پس کشیدن تا نخست گوسفندان از آب برجهند.

 

میش ها که از فراز جوی جستند دنبه هاشان به حرکت در آمد و لحظه ئی کوتاه شرم شان آشکار شد .

 

بزها به پایکوبی برخاستند هوارکشیدن و رسوائی کنان که :

 

: دیدیم دیدیم

 

میش ها گفتند : زهی انصاف که ما عمری است آن شما را می بینیم و دم نمیزنیم ....

 

 

 

آبدارچی

دانشگاه جندی شاپور

فقط حق را جمیل یافتم

 

 

تاریخچه دانشگاه جندی شاپور و نقش آن در تاریخ پزشکی ایران و جهان

در شمال غربی خوزستان در دوره ساسانی، شهر بزرگ و آبادی با کشتزارهای زیبای نیشکر، جویهای روان و باغهای خرم، قرار داشت که گذشته از زیبائی، یکی از بزرگترین مراکز علمی و فرهنگی زمان خود به شمار می‌رفت، نام این شهر جندی‌شاپور بود که به واسطه دانشکده پزشکی و بیمارستان معروفش، در جهان آنروز آوازه‌ای به سزا کسب کرده و از هر سو دانشمندان و دانش‌پژوهان را بسوی خود فرا می‌خواند.

 بنیانگذار جندی‌شاپور

بنیان این شهر را شاپور اول فرزند اردشیر بنا نهاد. جندی‌شاپور را آنگونه که مورخین نوشته‌اند یکی از نواحی هفتگانه خوزستان می‌دانستند که از ابتدا (اهواز) مرکز آن استان به شمار می‌رفته است، و در دوره شاپور دوم، جندی‌شاپور پایتخت دولت ساسانی و مرکز ولایت خوزستان گردید.

 چگونگی گزینش نام جندی‌شاپور

وقتی شاپور در جنگ با والرین قیصر دوم، پیروز گشت و بر انطاکیه (یکی از شهرهای ترکیه فعلی) دست یافت، آن آنرا (وه اندیو شاپور) نامید یعنی (به از انطاکیه، شاپور) و به عبارت روانتر (شهر شاپور بهتر از انطاکیه) می‌باشد و بعدها به گویش‌های  جندی‌شاپور یا گندی‌شاپور ادا گردید.

 شکوفائی جندی‌شاپور

بی‌شک بهترین دوره‌ای که جندی‌شاپور بخود دیده عصر نهضت فرهنگی ایران، یعنی دوره انوشیروان است. آنگونه که برخی از مورخین نوشته‌اند، خسرو انوشیروان علاقه فراوانی به علم و دانش از خود نشان می‌داد و همین انگیزه اصلی وی در گرد‌آوری دانشمندان و پزشکان شایسته آنزمان بوده است. در زمان او دانشگاه جندی‌شاپور به پیشرفتهای شایانی نائل آمد و هم به دستور او بود که برزویه طبیب با جمعی از پزشکان ایرانی جهت دستیابی به کتابهای طب هندی به هندوستان سفر کردند. بدون شک این سفر که با دانشگاه جندی‌شاپور بستگی داشته، برای این مرکز علمی و دانش آموختگان آن آغاز رویدادهای با ارزشی بوده است.

در برخی از کتب تاریخی، از مجالس امتحانی سخن رفته است که بویژه در دوره خسرو برای آزمایش پزشکان و صدور اجازه نامه طبابت برپا می‌شده، در تاریخ‌الحکماء شرح یکی از این نشست‌ها را ذکر کرده‌اند که از آن بعنوان اولین کنگره پزشکی جندی‌شاپور می‌توان نام برد.

 بیمارستان جندی‌شاپور و رسالت آن

به دستور انوشیروان، در جوار دانشکده پزشکی، ضرورتاً بیمارستانی نیز تأسیس گردید. جرجی زیدان (نویسنده مسیحی عرب) در این مورد می‌نویسد: خسرو انوشیروان در جندی‌شاپور برای معالجه بیماران و آموزش پزشکی، بیمارستان جندی‌شاپور را دایر نمود و از هندوستان و یونان پزشکانی استخدام کرد تا در آنجا طب هندی و طب یونانی (بقراطی) تدریس کنند، درنتیجه ایرانیان دارای دو رشته پزشکی شدند و بیمارستان جندی‌شاپور شهرت بی‌نظیری در دنیای آنروز پیدا کرد. جرجی زیدان تحت عنوان (بیمارستانهای اسلام) می‌نویسد: بیمارستان کلمه‌ای فارسی است و به معنای محل بیماران می‌باشد. در دوره تمدن اسلامی، بیمارستان مشتمل بر مدارس طب هم بوده و همانجا درس طب می‌خواندند و عملاً از بیماران معاینه و شناسائی می‌نمودند. عربها ایجاد بیمارستان را از ایرانیان آموختند و همانند بیمارستان جندی‌شاپور که بزرگترین بیمارستان پیش از اسلام بود، بیمارستان‌هائی در نقاط مختلف ممالک اسلامی دائر کردند. 

تأثیر و نفوذ جندی‌شاپور در جهان اسلام

علی‌رغم رکودی که در دوره حکومت عباسی گریبانگیر جندی‌شاپور گردید و آثار ظاهری آن از میان رفت لیکن نفوذ معنوی جندی‌شاپور در تمام دوره‌های اسلامی بخوبی مشهود است زیرا دانشکده پزشکی و بیمارستان آن به منزله پایه و اساسی گردید که مؤسسات مشابه اسلامی بر آن قرار گرفت. در فرهنگ اسلام نیز آثار دانشمندانی که در آنجا پرورش یافته بودند. در بنیان نهادن پایه‌های علمی اسلام سعی و کوشش فراوان نموده‌اند.

 

 

والا خودمم که بچه اهوازم نمیدوستم همچین دانشگاهی این دانشگاه شهید چمران ولی خب چند وقتی میخوان اسم دانشگاه برگردونن به همون اسم اصلی خودش

 

آبدارچی

*****




سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت
                           آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت



پانوشت :
*****************************************

سلام.
امیدوارم بعد از این وقفه طولانی که پیش اومد بازهم با ما باشین و تنهامون نزارین .
هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم.


فقط حق را جمیل یافتم

از همی دوستان ممنونم که به اینجا سر زدید و کامنت گذاشتید


دیشب نمیدونم چی شد یه سری به ایمیلا زدم یه ایمیل بود که نخونده بودم نمیدونم چی شده بود که ندیده بودم این ایمیل رو چون شاید آیدی طرف برام نا آشنا بود هرچی بود باز کردم خوندم مخم تلیت شد .......

باور نمیکردم این ایمیل برای من زده شده باشه ولی خب هرچی بود باید جواب میدادم جوابشم خیلی سخت بود چون مجبور بودم یکی از بهترین دوستام کنار بزارم منم این کار کردم و یکی از بهترین دوستای چتیم کنار گذاشتم


من توی دنیای حقیقی این کار کرده بودم ولی دلم نمیخواست یه باره دیگه این کار کنم مجبور باشم یکی از بهترین بچه ها چت رو بزارم کنار ولی خب ناخواست پیش امد منم مجبور شدم بزارمش کنار


برای اون دوست آرزوی موفقیت میکنم امیدوارم هرجا که هست خوب خوش خرم باشه


راستی مهدی خان قرار شد مهر ماه بیاید اهواز چی شد مهر داره تموم میشه زیر پای مام داره سبز میشه منتظر شما و اون دوتا پسر عمی گلتم هستم امیدوارم هرچه زود تر بتونم ببینمتون به امید دیدار






آبدارچی

سلامی دوباره

فقط حق را جمیل یافتم


نمیدونم چرا دارم مینویسم اونم اینجا قول داده بودم دیگه اینجا ننویسم

یا برم یه وب دیگه درست کنم  که قرار شد آدرس به کسی ندم یا یه سایت بزنم

جریانه سایت هنوز  درست نشده ولی دنبال یه سرور خوب میگردم که از خارج از ایران ساپرت بشه خوبم باشه چت جاوای رو بتونه ساپرت کنه اگر نشد یه سایت همین طوری میزنم تا سرور رو پیدا کنم .......

خب میگفتم نمیدونم چرا دارم مینویسم شاید به خاطر افسونی باشه که میبینم رفته توی پرشین ولی توی ایران روزی پرشین متن مینویسه ........

شاید به خاطر خودم باشه که این روزا همش در حد سکته پیش میرم سکته نمیکنم

شاید به خاطر اتفاق دیشب باشه که جونم به لبم رسید .....

نمیدونم ولی هرچی باشه نمیتونستم ننویسم

کو مرد که قول بده سر قولش بمونه منظورم برای ننوشتن بود

خب امید اون دارم بتونم بازم جوک بنویسم

آبدارچی سکته ای