روابط اجتماعی خران

مطلبی که در زیر می خوانید از کتاب شناسنامه خر یا پند نامه است که نوشته انصاری نجف آبادی   چاپ اول این کتاب در تاریخ  ۱۳۵۲ است (که الان دسته من هست) نمیدونم از خوندن این نوشته چه برداشتی میکنید ولی .......




گوش خر  بفروش و دیگر گوش خر 

     کاین سخ را در نییابد گوش خر

قسمت اول


نویسنده:روابط اجتماعی و احساسی نوع دوستی خران و سایر حیوانات بر چه پایه ای استوار است آیا انضباط و دوستی ها و دشمنیهای آنها هم مانند آدمیها در نوسان و کش و قوس و چند بُعدی است یا نه !!!!


جنابعالی:روابط اجتماعی و دوستی و دشمنی خران و همه جانداران بر پایه جلب منفعت و دفع ضرر و استوار است و در درجه اول به منفعت و ضرر شضخصی میباشند و سپس اگر ضرر یا منفعت مشترک و برای همه باشد دستجمعی قیام و اقدام مینمایند،خرانی که در مناطق مختلف زندگی میکنند و با یکدیگر تصادم و تزاحم و اصطکاک منافعی ندارند کاری بکار هم ندارند و نسبت بهم بی تفاوت هستند نه هیچ خری نسبت به خردیگر کینه و حسد میورزد و نه هیچ خری برای خر دیگر متاثر و احساس همدردی میکند ،دوستی و دشمنی خران نسبت به یک دیگر از روی حساب و یک نواخت و خیلی رشیدانه است برای انها طویله و خیابان و بیابان و زمستان و تابستان و دیروز امروز و فردا یکسان است و زمان و مکان وعوامل دیگر کمتر میتواند دوستی و دشمنی آنها را کم و زیاد و بالا و پائین و جابجا کنند،خران هرگز دوستیها و دشمنیهای مصنوعی و دروغی و سیاسی نداشته و ندارند و بالا تراز همه اینکه خران هرگز در دوستیها و دشمنیهای خران بیگانه و ناشناس شرکت نمیکنند و پیمان نمیبندند و از خاطر خواهی و جانب داری و دوست بازی و دسته بندی بیزارند .
و اگر خران نوع دوستی و نوع پروری و احساس همدردی و هم بستگی کمتری دارند در عوض نوع کشی و نوع آزاری و نوع رنجانی هم خیلی کمتر از آن دارند ...ی دوستیها و دشمنیها آدمیها مانند هوای کره ماه در یک شبانه روز یکصد بیست درجه بالا و پائین میرود و سرد و گرم میشود گاهی تب دوستی بالا و بالاتر میرود و بعشق و جنون میکشد و گاهی لرز دشمن سراسر وجودشان را فرا میگیرد و همچون کمان حلاج کش و قوس میروند تا به تب آتشین کینه و خشم و انتقام دچار شوند،گاهی دوستی و دشمنی آنها ساختگی و سیاسی و رل بازی و تغزیه گردانی و فیلم برداری است و مثلا دو نفر یا دو دسته یا دو ملت یا دو بلوک در ظاهر با هم دوست و مهربان و یک دل یک زبان میگردند و آتش بس میدهند و میگویند میخندند ولی در باطن بخون یکدیگر تشنه اند و در راه یکدیگر صدها چاه میکنند و هزارها دام مینهند و با پنبه سر هم را مانند گل میبرند و برعکس دو نفر یا دو دسته در ظاهر با هم دشمن خونی پدر کشته آتشی مزاج و آشتی ناپذیر در برابر یکدیگر صف آرائی و سنگربندی کرده و گرد و غبار و طوفان و کولاک میکنند و چشمها را خیره و نگران و دلهارا لرزان و پریشان میسازندولی در باطن باهم دوست و همدست و هم پیمان ومهربان هستند و تمام جنگ و گریز آنها ساختگی و جنگ زرگری و مانور و رل بازی بوده است و در پایان معرکه و تعزیه و ایفای نقش های محله همگی در کنار هم بر گرد یک میز و بر سر یک سفره برار وتر مینشینند و گل میگویند و گل میشنوند و دل میدهند و قلوه میگیرند و بریش و سبیل و گیس همه تماشاچیانی که باور کردهاند میخندند......

ادامه دارد

آبدارچی
نظرات 2 + ارسال نظر
NNNN شنبه 29 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 09:31 ق.ظ http://n.blogsky.com

یه یادگاری :)

[ بدون نام ] سه‌شنبه 11 دی‌ماه سال 1386 ساعت 03:28 ب.ظ

سلام اگه میتونی در یافتن کتابهای شناسنامه خر و شناسنامه جدید به من کمک کنی به من ایمیل بزن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد