بسم حق
سلام

به دنیا اومدن ما جبر محضه . عده ای توجیح می کنن که شما شایستگی وجود رو داشتین و این شایستگی حقی روبرای شما در نزد خداوند ایجاد می کنه اما آیا ما حق نداشتیم که انتخاب کنیم که به دنیا بیاییم یا نه ؟ اگه حق وجود برتر از حق انتخابه آیا انسانها هرگز در راه بدست آوردن این حق -حق انتخاب- حاضر بودن که جون خودشون رو فدا کنند ؟ میگن کفر میگی ادامه نده ...
از این جا به بعد ٫ ما علی الظاهر مدام در حال انتخابیم : انتخاب کنیم که تحصیل کنیم یا نه ؟ اگه تحصیل رو انتخاب می کنیم ٫ در چه رشته ای؟ اگه نه ٫ چه شغلی؟‌و بالاخره انتخاب می کنیم که چه کسی همراه و هم پایه ما در طول عمرمون باشه ؟ از اینجا دیگه ما نیستیم که انتخاب می کنیم : این که بتوانیم پدر یا مادر هم بشویم یا نه دست ما نیست . اگر قادر به فرزند دار شدن هستیم ٫ فرزندمان دختر باشد یا پسر دست ما نیست ... و این که کی و کجا و چگونه بمیریم دست ما نیست .
اما شما در همان برهه کوتاه که به خیال خود قادر به انتخاب هستید هم در واقع مختار نبودید : این که تحصیل بکنید یا نه یا این که چه شغلی را انتخاب کنید را شرایط اجتماعی و توانایی های شخصی و ذاتی شما تعیین می کند . اگر ارث بر باشید که سراغ بازار می روید و کم پیدا میشن کسانی که در این وضعیت شک کنن و اگه پولی نداشته باشید منتظر باید بمانید تا ادارات شما را انتخاب کنند .انتخاب رشته شما هم تابعی از شغلی ست که در آینده شما را بتواند ارضا کند از نظر مالی .

اما انتخاب همسر ... آقا پسر خیلی قاطع میگه این من هستم که انتخاب می کنم این دختر خانوم رو میخوام یانه ؟ و دختر خانوم هم با همون قاطعیت میگه این من هستم که انتخاب می کنم که این آقا پسر رو قبول کنم یا نه ؟
اما این شما نیستید که انتخاب می کنید اگه جواب شما به طرف مقابل قاطع باشد که بدون شک انتخابی انجام نشده بلکه شما در واقع از قبل جوابی را به علت شرایط محتلف داشته اید و فی الواقع انتخابی انجام نشده بلکه ناخودآگاه جواب قطعی بوده که آری یا نه
اما اگر شما دچار شک ودودلی باشید که این انتخاب مناسب هست یا نه باز هم نشان اختیار تام شما نیست بلکه شما اسیر جبری هستید به نوع دیگر که شما را از هر دو طرف می کشد . مثل این که دو دست شما رو با یک طناب بسته باشن و این طناب رو بروی یک چرخ انداختن . هر سر طناب رو انتخاب کنید و به سمت خودتون بکشید از جهت دیگه متعاقبا کشیده خواهید شد . این دو دلی شما هم عین جبره چون شما نمی تونید یک سر طناب رو پاره کنید . اما اگه این قدر اعتماد به نفس و امید به حق و یقین به حرف دلتون پیدا کردین که با هر دو دست طناب رو بکشین و اون وقت یک سر طناب رو با انتخاب خودتون قطع کنید ٫ شما اولین و احتمالا آخرین انتخاب عمرتون رو انجام دادین .
توی این کشاکش قدرت بازو نیست که تاثیر گذاره . وقتی تمام شرایط نامناسبه ٫ دلتون هم رضا نیست باید بگید نه ولو به قیمت این که در ظاهر دلی شکسته میشه و زندگی خراب . هر چند که حداقل مزیت این تصمیم شما اینه که طرف از سردرگمی خارج میشه و می دونه که باید چه بکنه .
در عین حال وقتی دلتون میگه آره برید جلو چون عاشقی کار دله ٫ عقل اگه میگه نه رو حساب اینه که همه چیز رو ا حساب دو دو تا چهارتا می سنجه در حالی که چنین حسابی اصلا وجود نداره (تمام معادلات دنیا با نظریه نسبیت اینشتین زیر سوال میرن این بماند که اصلا حوصله بحث کردن راجع به این رو فعلا ندارم) .
آهای! زود انتخاب کن . نه از روی دلسوزی ٫ نه از روی ترحم ٫ نه با منت گذاشتن ٫ بلکه با عقلت و دلت . دلت رو فراموش نکن چون این اولین و احتمالا آخرین حق انتخاب تو در طول عمرته و شاید دیگه نتونی چنین حقی رو داشته باشی .
این بازی از یه طرف خواستن و از یه طرف پس زدن رو هر چه زودتر تمومش کن .

من که تمومش کردم تو چی؟؟؟

والسلام

پدرخوانده
نظرات 16 + ارسال نظر
عزیز از مشهد پنج‌شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 02:21 ق.ظ

من ایشالله یهو تمومش میکنم البته الان فقط خط اخر مطلبتو خوندم سر فرصت همشو میخونم نظر قطعی میدم ( چشمک)

گلتاج پنج‌شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 09:26 ق.ظ

خیلی وقته تمومش کردم حتی زودتر تو

کتایون پنج‌شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 04:23 ب.ظ

طبق معمول موافق نظرت نیستم ....:ی :ی
میگین نه بهتره بحث کنیم :ی :ی :ی

فکر کنم همه می دونن من سرم درد می کنه واسه بحث کردن . من یکی آماده ام امیدوارم دیگرانی هم پیدا بشن که اعلام آمادگی بکنن و امیدوارم بتونیم این بحث رو همینجا انجام بدیم و هر کس نظرش رو در قالب یه نوشته برامون بفرسته و ما هم اون رو اینجا قرار میدیم . فکر کنم بشه به این طریق هم بحث کرد .. باز هم ممنون از این که به اینجا سر زدی

کتایون پنج‌شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 04:28 ب.ظ

بنظرم هر پاگراف نظریه ایی که دادین جای بحث و مخالفت داره :ی‌:ی‌:ی
نوشته ها ی هر پارگراف منسجم و ارتباط چندانی به موضوع های مطرح شده بعدی نداره ... بحثش طولانیه و مجال اینجا کم ...

من هم ننوشتم که شما بیاین فقط تعریف کنین نوشتم که بیاین نقد کنین و بحث کنیم ممنون از انسجامش و در مورد مربوط بودن پاراگرافها هم باید بگم شاید در ظاهر اینجوری باشه ولی در کل همه به هم مربوط هستن منتها به چندین شکل شاید بیان شده . هدف بیان بود و این که نقدها رو بشنوم

کتایون پنج‌شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 04:31 ب.ظ

فقط یه جمله کوتاه بگم خیلی وقتا بن بست های زندگی رو بگردن جبر و تولد و انتخاب نزاریم بهتره ...یه چیزی بخودم ثابت شده اونم اینه که وقتی خیلی چیزا رو بگردن گرفتم دیدم حال خوشی پیدا میکنم چون میدونم خیلی از گره های زندگی فقط دست خود ماادماست .....

ممنون از نظرت ولی خاطرم نمیاد که بن بستی رو به پای جبر و تولد انداخته باشم گفتم شما در هر موردی مجبور هستی الا این یکی آخری که می تونه کاملا آزاد باشیو و انتخاب کنی

کتایون پنج‌شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 10:41 ب.ظ

ببینین دیدم وقتی با دوستان یا اشناها یا فامیل بحث و نظری میشه میگن اره دیگه قسمتمون این بود یا خب دیگه دست خود ادم نیست ..خیلی وقتا حتا ادمای نسلهای قبل پایه ریزی سرنوشت نسل بعد رو میکنن ...بنظرم مسیر سرنوشتمون رو خزنده وار خودمون پایه ریزی میکنیم و بعدش که عصیان میکنیم گردن همه میندازیم جز اینکه سهم خودمونو باور کنیم

سلام .. البته من هم اینا رو می دونم ولی شک نکنید که تقدیر شما نوشته شده که این عین کلامی هست که ما بهش اعتقاد داریم حالا اگه بخوایم تغییری درش بوجود بیاریم در همه جاش نمی تونیم فقط در یه جاهایی اون هم تا یه حدی قادریم . این رو همون کسانی که ما آموزه هامون رو ازشون داریم هم میگن که حتی در خیلی موارد شما میخواید کاری رو انجام بدید اما به حکمت الهی و به دستور او شما منع میشید و رای شما اصطلاحا زده میشه .. والسلام

مهر جمعه 1 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 01:29 ق.ظ http://mahemehr.persianblog.com

SALAM. MIGAM TOO KETABA KHONDAM. ENSAN DAR MOREDE SARNEVESHTESH EKHTIAR TAM DARE.

سلام .. منم خوندم ولی ......

عزیز از مشهد جمعه 1 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 03:42 ق.ظ http://azizz.persianblog.com

ههههههههه جالبناکه

شراب جمعه 1 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 09:53 ق.ظ http://nazlisokhanbegoo.persianblog.com

سلام ...

کتایون جمعه 1 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 11:30 ق.ظ

انسان در مورد تولد و مرگ اختیار نداره اما در باقیه ماجرا حق انتخاب داره ... منتها زمینه زندگی نسل ها رو ما ادما تا حدی تعیین میکنیم .. مثال روشنی که برای من وجود داره آخرین امپراطور برتولوچی هست که اون کودکی که در محیط استبداد و جبری که بزرگ شد بنظر چاره ایی جز اطاعت از استبداد نداشت وشاید اگه در روستایی کنار روستازادگان بدنیا میومد شانس تجربه زندگی دیگری رو داشت ... اما خب مثال اسیه زن فرعون نقص این پیش داوری میتونه باشه ....استاد روح شناسی ما که منم بقهش اعتقاد دارم میگه انسان ها هم مثل همه موجودات عالم در حال تکامل هستن انسان بارها بارها بدنیا میاد تا سیر تکاملشو طی کنه .....میدونم این بحث مفصله و الان سوئ تفاهمی ایجاد کرده ..این با تناسخ تفاوت داره ...بزوذی این بحثو تو وبلاگم شروع میکنم که دوست دارم اونجا بیشتر توضیح بدم ....

این که میگن اراده انسان و اراده حق تعالی در طول یکدیگر هستن در واقع همون جبر ضمنی هست که شما بهش گرفتار هستید منظورم از شما کل انسانهاست

ِ..... جمعه 1 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 02:53 ب.ظ

salam azizi
iadet bashe hame ma adam dar moqhabel iek seri masael hichgone ekhtiari nadarin ino motmaen bash ke in 100%..vali dar bazi mavared tanbalio tarso .....bahonehaie mast ke ma ro vadar mikone khodemono bekeshim aqhab ta qhesmat va sarnevsht bichara ro benndazim jolo......dariqha az ie zare rorasti..migam age ma adama qhabl az inke biam beshinim be sarneveshti qhesmat fekr konim age faqhat bara ie modat kotahi beshinim ba khodemon khalvat konimo khdemo be mohakeme konim be sharte rorasti....mibinim bazi oqhat in khodemonim ke hame chizio vel mikonim raha mikonim ta etefaqg biofte bad migim qhesmat nabod..taqhdir bod....na marg va zendgi daste mano to nist..vali to donyaie emroz ke taen jensiat ia sex bachat be daste khodet....to ia madr bachat haqh entekhab daran ...pas in maskhrast ke begim kheili chiza qhesmet bod......na ,man fekr mikonam age hame ma ha kami ba khodemon aval ro rast bashim va khodemono ie negahi bekonim bad beshinim besarnevshto taqhdiro...... mibinim ei baba bazi jaha ro ma khodemon kharb kardim hala mizarin pa ....bogzarim vali kash hamamon aval kami ba khodemon rorast bashim......to ham hamintor pedar khande.....kami ba khodet ro rast bash...../dar panah haqh

سلام .. ممنون که سر زده به اینجا .. هر چقدر رو راست بودیم خنجرمون زدن نمیخوام دو رو باشم ولی دیگه فکر نکنم اون صداقت قبلی رو هم داشته باشم .. بعدش هم من که آخرش گفتم تمومش کردم .. در مورد این که تقصیر رو میندازیم گردن سرنوشت هم دوباره میگم اون قدرها هم که فکر می کنین ٫ ازاد و مختار نیستیم .. این خیلی ساده باورانه ست که شما خودتون رو کاملا آزاد بدونین چون حتی خیلی وقتها علم هم اشتباه می کنه پس نمی تونین قطعی بگین
که مختارید .. شرمنده ولی خیلی ساده انگارانه ست دوباره نگاه کن و متن رو بخون و رد پای سرنوشت رو هم توی زندگیت پیدا می کنی به شرطی که به قول خودت روراست بشینی و با خودت خلوت کنی .. سعی کن .. والسلام

..... جمعه 1 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 06:35 ب.ظ

salam be roie mahe dasto ros nashostad........../bebin ..bezar rahat begam..to hata ba khodetam ro rast nistii......akhe azizito mohakeme ie nafare ke kasi bekasi khanjar nemizane magr inke pas haqhiqhatan ba khodet ro rast nabashi...dar insorat ke momkne ie jaie karet irad dashte bashe .va hamin ro begam bavr kon to hanoz ie baram ba khodet ro rast nabodi....badam iadet bashe to hamishin migi zendegiiiii mesle inke badtarin farzieha ro daro hal mikoni baba jan sakht nagir in ie haqhiqhat ke ma khodemon rahha ro nahamvar mikonim v amoshkel..pas sakht nagir.....
va inm qhabol daram ke elmam tosh eshtebah mishe va momkne bazi chiza wrong beshe vali ....man rade paie sarneveshto to zendegim didiam are..on zamani ke azizanamo az dast dadam..vali baqhiasho khodam sakhtam.......midoni bazi oqhat to mano iade ia shakhsiat manfi ke hamishe ba ham dar jedal bodim mindazi...... man hamishe ba khodam rahat bodam va tosie mikonam to ham ba khodet rahat bash.....vali chasham babaie bazam ba khodam khalvat mikonam..vali mesle to az har nabodi ie bahonee bara sarnevesht va qhesmat soae estefade nemikonam,age nabod chizi ham az hamonbodan ha bara estefade khob bar azendegim mikonam.....to babaie hata az khodetam az zehnet a zfekretam khob estefade nemikoni ...shodi gol iaso naomidi..zod aval har kari migi nanemishe na sarnevesht vataqhdir ma nist....mesle hami dars khondanet dars nemikhoni pas ke nemikoni mig eqhesmat nabod in term.....oooooo lot dadam bach etanbali shodii.......sorry sweety.
az shokhi ke bogzarim...kafi ba khodet ro rast bash..yasi

سلام .. ممکنه من با خودم روراست نباشم ولی این رو فکر نمی کنم کسی به جز خودم بتونه درک کنه .. ناقلا نکنه تو منو هیپنوتیزم کردی ههههههه .. خارج از شوخی این که من در فکرم چی میگذره کاری نیست که بشه به راحتی فهمید حتی از نوشته هام .. اینشتین (بلانسبت و بلا شباهت) وقتی که فرمول بمب اتمی رو پیدا کرد فکر کرد خدمت کرده ولی معکوس ازش استفاده شد .. فکر من هم ممکنه درست درک نشده باشه ولی از دید خودم فکر نمی کنم که نه تنها با خودم که حتی با خدای خودمم روراست نبوده باشم .. بعدشم تو چه گیری دادی که منو تحلیل کنی بابایی .. خوب نیست یه دخمل خوب باباشو جلو همه لو بده .. یه کمی ابرو ما رو نگه دار ههههههه .. شاد باشی .. والسلام

..... شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 01:17 ق.ظ

salam babaie
man gir nadadam fqhat age khodettanbali ..khodet mikhai be nazar khodet hame badia va moshkelat bezari be pa nabodha..va sar nevesht va qhesmat..pas azizi in tanbali va eide khodeto bara hame nazar va bara hame tahlil nakonmidoni babaie bade adam aie ias bashee...... behtare kami be kasaie fekr kon ke b atam nabodha ba tamom qhematha ba tamom taqhdirha ,,,, bar ahamishe mesle ie aftab talaie to zehhn ha mimonan....in moheme.va in dorost... age ie rahi jolo pat bodo be oj residi sgahkar nakardi vali age on rah nahamvaro hamvar kardio be oj be khastat residi iani perfect...babaie zendegi iani talash iani mobareze bara khastan iani in ke bejangi bara hadafhat,,inharfe akharame...bejang ba qhesmat talash kon bara avaz kardaneshh.motmaenam be dast miari....... ino motmaenam...pas dar panah haqh va be omid yari on shoro kon baraie inke dige nagi qhesmat nabod baim bala qhemat nabod...... bego khastam talash kardam be dast ovordam.ina moheme va ina qhashange.../
barat behtarin ha ro arezou mikonam ....
dar panah haqha bashi
Yasi

......... شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 07:30 ق.ظ

سلام
انتخاب شریک زندگی یا بهتر بگم نیمه گمشده آدم سخته حداقل من بارها و بارها بر سر سه راهی انتخاب قرار گرفتم ولی خدائیش سخته قبول دارم . نمی تونم چیزی بگم جز اینکه درست تر فکر کن و نتیجه قطعی رو بگیر . در مورد سرنوشت هم میشه عوض کرد بخدا میشه هی نشینیم بگیم تقدیر سرنوشت کاری از دستمون بر نمی اومد همت کنی می تونی عوض کنی ولی در مورد انتخاب نمیه گمشده آدم عقلت رو قاضی کن نه دلت رو . چون راهی که اگر خدای ناکرده اشتباه انتخاب کردی عوض کردنش جوانی و زندگی ات رو به تاراج می بره . موفق باشی ما که هنوز از دعا کردن واسه شما خسته نشدیم .
راستی بابا جون نمی دونستم یه خواهر خوب دیگه دارم منو خبر نکرده بودی حالا این خواهر خوب از کجا سبز شد یه دفعه ایی.
قربونت بای

ک-کوشا سه‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 08:32 ق.ظ http://bahara.blogfa.com

اونها درست نمیگن که : کفر نگو!!
درست آن چیزی است که هر کس به فراخور دانش٬ آگاهیها و تعقل شخصی اش دریابد و از آن برای دیگران بگوید. هیچ ملاک مطلقی برای کفر و قضاوت در مورد انسانها وجود ندارد.
راحت باش.. جدی میگم

[ بدون نام ] دوشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:09 ق.ظ

سلام دوست عزیز با تشکر از زحماتت خوشحال می شم یه سری به این ادرس بزنیwww.alcoran.blogsky.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد