توی قسمت نظر دهی جاش نشد اینجا نوشتم




سلام . والا این مقدمه بوده پیش گفتار چی میشه .ما نتیجه گرفتیم که این پدر خواندست حالا چرا نوشته سلمان نمیدونم .... شماره مبایلتم بده ما زنگ بزنیم فوت کنیم قابل توجه رویا جون ...زیادم از خودت تعریف نکن هرچی باشه کوچولویی منم خاطره تعریف کنم خاطره من امسال که رفته بودیم پا بوس امام رضا زد به سرم برای ریشای قشنگم یه ماشین ریش تراشی بخرم برای همین رفتم بازار آقا انتخاب کردم خواستم چونه بزنم که یارو گفت تازه باید عیدیم بدید حالا داشته باشید طرف حد اقل ۴۰ داشت منم گفتم خوب عیدی بزرگترا به کوچولو ها میدن پس شما باید عیدی بدی طرف گفت خب من کوچولو ترم گفتم فوتینا  چند سالته اون گفتم من همش ۳۵ سالمه گفتم خوب عیدی منو بده باورش نشد من کوچولو طراز اونم بعد که شناسناممو دیدی گفت نه این تو نیستی بعد کارت پایان خدمتمو که دید هنوز باورش نمیشد من همش ۲۸ سالمه  خب اینم از قیافه به هیکلتم نناز که همه میدونن گنده تر و بد تیپ تر از من توی چت وبلاگ پیدا نمیشه چرا الان میگم اره من بد بخت بچگی به عمرم ندیدم وقتی بچه بودم یعنی کلاس اول همه فکر میکردن از این منگولای عقب افتاده هستم توی دوره راهنمای همیشه فکر میکردن من بچم اوردم مدرسه ببینم درس مشقش خوبه یا نه دبیرستان که همگی فکر میکردن که من ناظم یا مدیره مدرسه هستم برای همین همون دبیرستان بی  خیال درس شدم چون اگر میرفتم به دانشگاه فکر میکردن من وزیر آموش پرورش هستم ..........حالا اونای که منو ندیدن که تعدادشون خیلی کمه شاید به انگشتای یه دستم نرسه اینو بدونن الان که روی این صندلی بدبخت نشستم دارم  این مطلبو مینویسم همش ۱۴۲ کیلو وزن دارم با قدی حدودا دومتر همه ببهم میگن برو دو میدانی  شرکت کن اخه توی خطه شروع باشم شکمم توی خطه پایانه برای همین اولم البته دو ۱۰۰ متر البته یه دفعی این طوری نشدم از بچگی  خوب بهم کود رسید رشتم خوب بود کلاس ۵ ابتدای که بودم لباسای بابام برام تنگ بود خب برای همینم  بابام دست به دعا شد هروز توی نماز دعام میکرد که خدا یا این بچه رو بلند تر از این نکن برای همینم کلاس دوم راهنمای که بودم خدا زد تو سرم بلند تر نشدم دعای بابام مستجاب شده بود جون خودم از ۱۳  ۱۴ سالگی همش دو سانت بهم اضافه شد این ظلم نیست ..........دیگه رشد طولی نداشتم هرچی بود عرضی بود همش رشد عرضی تا شدم اینی که الان داره این میتایپه خب زمانی که بچه بودم اسمای قشنگی برام انتخاب میکردند همه کارکترهای معروف  کارتون های بودن که  از تلویزیون نمایش داده میشدن که معروف ترینشون انگوری بود یادتون که ............. نمیدونم منم باید دست  به دعا بشم برای ابوالفضل یا نه البته هرکی نگه مشالله انشالله سر نهار اونم نهار  چی باشه ساندویچ نوشابه ش تموم بشه بدونه نوشابه ساندویچشو بخوره ...ماشالله ماشالله چشمم زیره پاش بترکه چشم حسود بچم دوسالشه با قدی ییک مترو ۳ سانت با وزنی حدودا ۲۰ کیلو البته اون مثل  باباش مورد تهاجم فرهنگی برای انتخاب اسم قرار نگرفت و همه سعی کردند از اسمای ایرانی استفاده کنن و بهش میگن رضا زاده کوچولو که برای عید عکسشو حتما میزارم تا ببینید قدرت خدا بچه دو ساله رو نگاه میکنی فکر میکنی داری به یه بچه ۶ ساله نگاه میکنی ...........


اینو من همین طوری توی قسمت نظر دهی نوشته بودم ولی چون زیاد شده بود اوردمش اینجا یه بار گفته بودم روده دراز تر از من نیست ..............


راستی وقتی  داشتم از مشهد بر میگشتم اه۹واز یه اتفاق جالب افتاد

چی بود این که توی فرودگاه سلمان خان لطف فرمودند صبح زود امده بودن فرودگاه البته خودشون تنها نبودند با پدر بزرگوارشون بودن وای عجب بابایی اگر یه زنه بیوه بودم حتما مخشو میزدم
وارد جزئیات نمیشم خوبه به من بد بخت چی بگه نه گذاشت نه برداشت گفت انقدر پای اینترنت نشینید که اینطوری هیکلاتون گنده  بشه با من و پدرخوانده بود  خلاصه اونجا رو هرچی گشتم سوراخی گیر نیوردم که  بپرم توش سرم انداختم پایین گفتم چشم کمش  میکنم بعدم منو پدرخوانده رو تنها گذاشت تا دل بدیم قلوه بسونیم

اینو چی میخواید اسمشو بزارید نمیدونم میخواستم سه خط بشه اینطوری شد خب شد مثل فیلم های آبکی همش الکی فقط فیلم طولانی میکنن



آبدارچی
نظرات 12 + ارسال نظر
بــاران چهارشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 03:44 ب.ظ http://manzelgah.blogsky.com

سلاممممممممممممممممممممممممم.
اولا عیدتون مبارک.
دوما خیلی خندیدم.
سوما بازم عیدتون مبارک.
چهارما ما امروز تعطیل میشیم.
پنجما هوای بیدلو داشته باشین.
ششما دلتون برای من نتنگه اگه ندیدینم.
هفتما وای چه بابای با نمکی داشته پدرخوانده.
هشتماهههههههههههههههههه
نهما مواظب خودتون باشید
دهما چرا وبلاگتون دوباره این شکلی شد؟
یازدهما....

عزیز از مشهد چهارشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 04:31 ب.ظ

ای بابا چرا شکسته بندی میکنی من که شخصا تو مشهد غیر از جمالاتو کمالاتت چیز دیگه ای ندیدم راست میگم
دوازدهما بارونی من کی مشهد دعوتت کردم ههههههه ولی حالا دعوتت میکنم اگه بیای خوشحال میشیم

پدرخوانده چهارشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 04:59 ب.ظ

سلام .. به ماقبل از مشهد کاری ندارم که رشدت طولی بوده یا عرضی یا قطری یا ضربدری .. توی مشهد هم هر چی شنیدی حقت بوده .. در ضمن از این که اینچنین مبسوط نظرت رو دادی متشکرم برای قسمت های بعدی خودتو آماده کن .. از دیگرون هم تقاضامندم همینقدر کامل و حای الامکان سریالی نظر بدن .. سریالهای دنباله دار رو دوست میدارم D:D:D:D: .. شاد باشید .. والسلام

زهرا چهارشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 06:36 ب.ظ

سلام
سال نو رو پیشاپیش به همه تبریک می گم
خیلی وقته این طرفا نیومده بودم.اینجا چقدر عوض شده.شما هم واسه سال نو وبلاگ تکونی کردید.
لوطی خیلی با مزه نوشتی.یه طور از خودت گفتی که حس کردم هیچوقت ندیدمت.بار دیگه خواستی از خودت بگی لطفا اینقدر اغراق نکن.در ضمن اگه رشد ابوافضل رو با نمودار رشد بچه های آمریکایی بسنجی می بینی پسرت خیلی معمولیه.

سال خوبی برا همه آرزو میکنم
بای بای

رویا جون چهارشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 06:38 ب.ظ http://hezarharf.persianblog.com

سلام بابا طولی بابا عرضی بابا بچه غول ههههههههه می گم راستی دیگه نمی زنگی فوت کنی چرا؟ چون گفتم شماره ات میوفته ترسیدی یا آقات نمی ذاره البته بذار تابستون که هوا گرمه فوت کنی خنکم می شه ههههههههه جون مادر تون اینقده به هیکلتون ننازین واضحه که با یه دست همه تونو می بلندم هههههههههههههههه

ایمان اهوازی (آنیوشا) چهارشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 07:47 ب.ظ

سلام اول پیشاپیش عید رو به همه مخصوصا عزیز دلم عسلم لوطی خان والا مقام تبریک می گم (به بقیه بر نخوره) و بعد اینکه امیدوارم در سال جدید جدای از رشد طولی و عرضی هممون رشد عقلی داشته باشیم
شادزی و شادکام
دوستدار دیرینه شما همون که............

صبورا(سنجاب) چهارشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 09:24 ب.ظ http://saboorajanam.persianblog.com

سلام.خوبین شما؟ هم خاطره شما و هم خاطره پدرخونده را خوندم ...جالب و دلنشین بودند... یه ماشـــــــــــــالله واسه ابوالفضل نازنین ...سالم وسربلند باشین...مهربانو هم سلام می رسونه...بای

سارا(کلمه) چهارشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 10:49 ب.ظ http://chandkalame.persianblog.com

(گلبرگهای برف ... غرق شکوفه کرد عروسان بید را ... با این همه قناری تنها... شعری نمیسرود بهار سپید را ...)).....عید خوبی داشته باشی گلم ..........

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 28 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 04:23 ق.ظ

سلام
خوبی لوتی.پسرت خوبه .جای ما ببوسش خیلی وقته ندیدمتون نکنه توی این یکی دو ماه تغیر چهره دادی قیافت خشن تر شده البته ما که دیگه برامون عادی شده.اینقدر ترس خوردیم از شما که دیگه برامون عادی شده مخصوصا سجاد(باید بشناسیش)یادت هست تو زلزله ها به سجاد گفتی من ادم میخورم با هر ادمی یکی از ابروهام میریزه اونم چه ترسی خورد.
بهنام عیدو به ما سر بزن که خیلی باهات کار دارم.(البته اگر دوستاد اهواز نباشن).
راستی مام عیدو به همه دوستان تبریک میگیم امیدارم سال خوبی برای خودشون و خانوادشون باشه.
ما بریم دیگه خدا حافظ.

بیریا پنج‌شنبه 28 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 11:31 ق.ظ

بارونی وقتی نیستی آخه کی هوامونو داره - تندرست باشید همگی - رفیق حالا خودت نگفتی که بچه کجایی بابا - نگاه کن ما فقط یه روز نیومدیم اینجا - چه خبرا که نبوده - حالا که ایجوریه منم میخوام ناگفتهام رو بگم - دیی : - آخه من که نا گفته ای ندارم آخه - عیدتونم مبارک باشه جمیعا

مهربانو پنج‌شنبه 28 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 12:05 ب.ظ http://mahemehr.persianblog.com

سلام. خوبین شما؟ماشالااااااااااااااااااا.میگم وقتی عکس شازده ابوالفضل را خواستین بذارین تو وبلاگتون سوره فلق یا الناس را هم بنویسین که چشم حسود همونجا بترکههه.
بزرگ نشون دادن سن زیادم بد نیستااااا. من تا جاییکه یادمه کسانیکه من و آبجیمو برای اولین بار میبینن خیلی گیج منگولی باشن فکر میکنن دوقلوییم. اما نه نابغه باشن همیشه فکر میکنن من بزرگترممم.همچین کیف میدهههه. یه چیزیم می خواستم بگممم نمیگم. موفق و پاینده باشید.

سعید سه‌شنبه 26 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 01:33 ق.ظ http://www.123-123.blogfa.com

سلام وبلاگ با حا لی داری
به من هم سربزنی یادت نه ره ها

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد