فقط حق را جمیل یافتم

سلام

این شعر  فکر کنم قبلا هم نوشته باشم .... خیلی دوست داشتم دیشب که بی خوابی زده بود به سرم اینو میتونستم بنویسم ولی خب کم بود امکانات بود 

  ــ یعنی چی ؟

خودمم توش موندم !!!!!!!!!


مرا امروز آن گل گفت در گوش
که فردا صبح با من کار دارد

خدای من چه میخواهد بگوید؟
چه مقصودی از این دیدار دارد

سخن فردا گر از عشقست و امید
شراره خشم در چشمش چه میگفت ؟

وگر قهر و کین دارد پیامی
چرا خندید و چون گل نرم بشکفت

خدا را از میان برخیز این شب
که من امشب سرا پا التهابم

نه در بیداریم آرامشی هست
نه یک دم میبرد زه اندیشه خوابم

ایرج دهقان


آبدارچی
نظرات 8 + ارسال نظر
گلتاج چهارشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 08:11 ق.ظ

پاک از دست رفتی بابا

پگاه چهارشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 11:35 ق.ظ http://Jovita.persianblog.com

سلام شعر نازی بــــــــــود ....راستی چرا به من هنوز لینک ندادین ؟!!! خلاصه ۲۴ ساعت فرصت دارین...(این یه تهدیده ...) .حالا لینک بماند چرا برای من پیام نمی دارین ؟!!!!!
حیف این همه پیام که من می ذارم...(ای مفت خورااااااااا :D)

۲۴ ساعت فر صتتون از همین حالا شروع می شود ...:D

~~~ بای بای ~~~

من که برات پیغام گذاشتم بابایی

آبدارچی چهارشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 11:56 ق.ظ

تسلیم . تا ۱۰ دقیقه دیگه لینک شما تو وبلاگه ولی بلا بانو به مام لینک بده

[ بدون نام ] چهارشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 03:12 ب.ظ

آبدارچی همین الان دارم میگم من برای امروز نوبت گذاشتم برای آپدیت کردن D: .. گلتاج این آبدارچی قبلا هم از دست رفته بود .. افسون جان ، پگاه بابایی چطورین ؟‌خوبین ؟ خوشین ؟ سلامتین‌ ؟ D: .. پگاه بابایی در مورد این که چرا اینجا روزی یه بار بیشتر نمیشه پیغام گذاشت ، بعدا برات میگم ..

[ بدون نام ] چهارشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 03:21 ب.ظ

و اما چاره مشکل اینه بابایی : شما لطف می کنی وارد Internet Option میشی (گزینه tools در منوی بالای اینترنت اکسپلورر) . در General ‌، قسمت Temporary Intenet Files ،‌روی دکمه Delete Cookies ، کلیک کن و اوکی اون وقت می تونی دوباره بیای ، منتها برای هر بار که بخوای بیای این کار رو باید تکرار کنی :‌ راه دیگه ای برای غیر فعال کردن کلی این گزینه هست که بعدا اگه فرصت شد میگم فعلا همینجوری سر کن تا بعد .. مرسی که سر می زنین خوش باشین و شاد .. آن که ترا این دهن تنگ داد ......D: این یه مصرع رو هر کی گفت که شاعرش کیه ؟ .. والسلام

پگاه چهارشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 04:42 ب.ظ http://Jovita.persianblog.com

سلام سلام... چه جالب بــــــــــــــــود ... خوشم اومـــــــــــــد....مرسی بابایی جونم ... در ضمن خوبم خوشم سلامتم :ی
آبدارچـــــــــــی ....اول مرسی که لینک دادی (خـــــووب گذاشتیم ته لست کاملا له لورده شما... !! :ی) . تازشم من قبل اینکه شما لینک بدین با کمال تواضع و فروتنی لینک داده بودم بهتــــــــون ... راستی من یه بار ۴ دبستان امتحانامو اهواز دادم...گفتی گرما قشنگ حرفتو حس کردم...
اهان یه چیز دیگه ...بابایی ..بله ...یه بار برام پیام گذاشتی... مرسی...ولی خب بازم بذار دیگه ....
یه شعر می نوسم از سهراب ...
*زندگی رسم خوشایندی است ..
زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ ...
پرشی دارد به اندازه ی عشق ...
زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود .*

*** موفق و پـیــــــــــــــروز باشین ***

عزیز از مشهد جمعه 29 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 01:47 ق.ظ

ههههههههههههههه من تعجب میکنم هنوز زندم دیدم خوابم نمیبره دلم گرفته و تنگه حالم خوش نیست نگرانم استرس دارم گفتم چیکار کنم چیکار نکنم یهو چشمم افتاد به این قارقارک ههههههههه خلاصه با هزار زحمت هر تیکشو از یکجا جمع کردم کانکت شدم بیام یک سلامی بکنم و برم . راستی یک متن ابجی افسون نوشته بود من تنها نکته مثبتی که تونستم توش بدست بیارم این بود که درس رو بوسید گذاشت کنار هههههههههههه همیشه از آدمایی که تصمیمای بزرگ میگیرن خوشم میومده خب منم تصمیم خودمو گرفتمو این درس رو یک ماچ آبدار(چی) کردمو فعلا که طفلی مونده یگوشه

پگاه جمعه 29 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 01:14 ب.ظ

سلام ......بدویین بیاین که آپ کردم ...:ی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد