خاطره

فقط حق را جمیل یافتم


امروز برای یه کاری با یکی از رفقا مجبور شدیدم بریم یکی از شهر های اطراف اهواز بعد از اونجا پاسمون دادن به دور تر خب کاری به این چیزا نداریم


توی اون شهر که رسیدیدم خبری از روزه ماه مبارک رمضون نبود
دوستم با من شرط بندی کرد که اگر دوتا مسجد توی اون شهر ژیدا کردیم  این کار رو برات میکنم خلاصه ما هرچی تو شهر گشتیم چشم چشم کردیم یه مسجد ژیدا کردیم اونم درش بسته بود قابل توجه بچه ها اون موقع اذون ظهر بود .

جالب بود از قدیم معرف بوده اون شهر اصلا  دین ایمون ندارن

بعد که از شهر داشتیم خارج میشدیم  یه تابلو دیدم که خبر از این میداد که ما داریم از اون شهر خارج میشیم نگاه به تابلو کردم چشمم چهارتا شد یه چیزی یادم امد با داد به دوستم گفتم فلانی این شهر اصلا همش مسجده اسمشم روشه مسجد سلیمان ........


برام جالب بود توی مسجد سلمان مسجد پیدا نمیکنی توی خیابون اصلیاش تو کوچه پس کوچشم رفتیم خبری نبود بعد یه چند جای که کار داشتیم به هرکی میگفتیم شما روزه هستید میگفت نه جالب تر از همه یه منطقه ای رفتیم به نام ((اندیکا)) یه پسره ۱۶ ساله ای بود امده بود ثبت احوال شناسنامشو عکس دار کنه بهش گفتم کار میکنی گفت نه گفتم درس میخونی گفت نه گفتم میخواهی بری خدمت گفت نه گفتم پس چرا میخواهی شناسنامتو عکس دار کنی یه دفعه خودم یادم امد بهش گفتم میخواهی زن بگیری گفت اره جالب بود بهش گفتم روزه هسی گفت چی فهمیدم اصلا نمیدونه روزه چیه

سفر جالبی بود جاتون خالی کلی کیف کردیم امید وارم روزی شما بشه یه سری به این شهر بزنید برید اندیکا رو هم ببینید این آدما کجا دارن زندگی میکنن یه جای که اصلا فکرشم نمیشه کرد اینجا ها آدم باشه


آبدارچی مارکوپلو
نظرات 9 + ارسال نظر
فرید دوشنبه 11 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 06:16 ب.ظ http://Be To Che

Salam...Taleb Behem Khabaresho Dade Bod Rafti MIS :D...Mibenamet ...Khodanegahdar @};-

مهربانوی بی اکانت دوشنبه 11 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 10:20 ب.ظ

سلام آبدارچی مارکوپولووووووو. مسجد سلیمان چی داره که اونا رم داشته باشه. منو یاد اون گزارشه انداختین. یادتونه خودتونم میگفتین که نفتشم مال بقیستت.ولی جالب بود. ا وقتی که اکانت پیدا کنم خدانگهداررر.

سلام سه‌شنبه 12 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 07:39 ق.ظ

مسجدسلیمان یا همون مسکو سیتی تنها چیزی که شاید تو عمرشون ندیده باشن مسجد و نوحه و عزاداری
یه دو تا جوک بگم و برم
میگن یه بابایی از مسجدسلیمان می یاد اهواز می بینه همه جا نوحه و عزاست و گریه اون هم گرسنش بود غصه داشت سیر دلش گریه کرد بعدش دید سفره انداختن و برنج خورشت کشیدن و اونم تا جا داشت خورد بعد که سیر شد گفت جریان چیه اول گریه بعدش غذا
ملت گفتن مگه نمی دونی امروز امام حسین رو شهیدش کردن کشتن اونم گفت ای دسش درد نکنه هر کی کشتش
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

صبورا(سنجا سه‌شنبه 12 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 07:35 ب.ظ http://saboorajanam.persianblog.com

سلام.خوبی مرد مومن؟......( اوهوم) راستی تولد شازده نزديکه نه؟ .... اميدوارم که هميشه سالم وسربلند باشين وباشن.....خدانگهدار

. چهارشنبه 13 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 12:02 ق.ظ

جدی جدی نداره مسجد؟

قلک چهارشنبه 13 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 11:43 ق.ظ


نگفتی رفته بودی مسجد سلیمون چیکار؟

آبدارچی چهارشنبه 13 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 05:17 ب.ظ

سلام به همی دوستان و تشکر که به کلبه درویشی ما سر میزنید ...... مسجد سلیمان خیلی چیزا داره .جواب اون سلام رو هم نمیدم خودش میدونه چرا .صبورا خانومی تولد ابوالفضل من هم ۴ دیما هستش . نقطه جان داره ولی خیلی کم و دراشون توی ماه مبارکم بسته هستش . قلک جان رفتیم چند تا کار اداری رو انجام بدیم ...... شاید به زودی زود در مورد یکی دیگه از شهرای استان خوستان مطلب نوشتم به احتمال زیاد بهبهان و خصوصیات چیزای که این شهر داره یه همچین چیزای به امید دیدار مجدد .........

منصور یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 02:22 ق.ظ

درود بر شما نویسنده محترم !!!؟
براستی نمیدانم ارسال درود به شما کار نکویی است یا خیر.امید که در تصمیم تعجیل نفر مایید .
اسمم منصور و ولایتم هم همانجایی است که شما روزی به دنبال مسجد بودید.بله منظورم مسجد سلیمان است ...
من نمی دانم شما که هستید واهل کجا... ولی اگر تنها زره ای از همییت ایرانی در رگ و ریشه شما باشد ، حداقل قدری ملایم تر ومودبانه تر ادای دین این وب لاگ را به جا می آوردید و بی مقدمه پته خالی خویش را به آب نمی انداختید.
شما اگر نویسنده هستید،و چنین حقی به را خود میدهید، به هیچ روی رخصت تبلیغ دین وایمان بی اساس خود را روا نمی داشتید . روزه و زکات وخمس و حج وجهاد و معروف ومنکر وعملیات استشهادی نمادهای دین بی پایه ایست که شما دگم پرستان آویزه گوش وهوش و زبان خویش ساخته اید . به حال شما که چنین مردمانی را به واسطه رد دین متحجر خویش بی دین میخوانید وهر آنکه به قول شما روزه نگیرد واعمال دیگری انجام ندهد، بی دین می دانید باید کمال تاسف را بیان نمود وابراز شرم کرد.شما با این گفته خود نشان دادید که وجودی بی انصاف ، بی دانش و باغرض داشته و زبان به بیراهه گشوده اید .
شما از گذشته این مردمان دانشی ندارید ومعلوماتتان به اندازه ای نخواهد بود که زبان به ایده پردازی بگشایید وبه مردمانی توهین کنید که وجودی سرشار از حس وطن دوستی ، آیین ریشه ای مهر و مهربانی ونیک خواهی ونیک سرشتی و نیک پنداری اند .
تبلیاغات دینی خویش را به اهلش ابراز کنید که از دین همان ظاهری را به دوش میکشند که مالامال از خرافه و تحجر است. مسجد و عبادتگاه را جایی بیابید که اهلش در انجا مکانی برای آموزش گریه زاری و شیون و مرده پرستی یافته اند . آنان که از خدا جباری ساخته اند بی رحم وکینه توز شقی و عقوبت خواه وهر آنچه از بام تا شام به کام این مردم ساده اندیش و پس افتاده به تاریخ عرب واسلام نوین شما میریزند...
آن خطه ای که شما مسجد سلیمان مینامی ، بی غرض نامی جز مادر ایرانش نخوانند .از چپاول نفت وگاز و آب و سنگ و خاکش تا استثمار مردمانش هر چه بگویی نگفته ای وهر چه بنگاری بی گمان ناگفته آید...
حال ره آوردی که شما برایش به ارمغان آورده اید ، بد بختی وفلاکت و آواره گی و فرهنگ و توشه نا مانوس دینتان است که به جد و تلاش، خواهان تزریق به مردمانی است که بی دین میخوانیدشان وبه دلیل نداشتن مخروبه ای که مسجد مینامیدش ، عقب افتاده و بی فرهنگ...
روی سخنم با شماست که از روی ندانم کاری و بر اساس آموزه هایی که به گوشتان میرسانند ،ندانسته عملی مرتکب شده یا نقلی به زبان آورده و انتشار میدهید که جز توحین به مردمی یا قومی ،نتیجه ای در بر نخواهد داشت.
امید که دگر بار با اندیشه ای که لطف زیبای مطلق است، دست به انتشار برید.
منتظر پیام شما خواهم ماند...
E-mail:taraz_mis@yahoo.com
تلفن : 03116811383

[ بدون نام ] یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 02:23 ق.ظ

E-mail:taraz_mis@yahoo.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد