خدایا شکرت

 

فقط حق را جمیل یافتم

 

 

سلام دوستان

 

حدس های جالبی زدید

منم با اون آقا بحثمون سر همین بود که هرکس میتونه  یه طوری داستان رو تمام کنه یه نظر یا سلیقه ای داشته باشه

 

ولی اون دوستام داستان رو یه طوره دیگه تعریف میکنه

 

منظورم قتل داخل پارک دختره هرکاری میکنه نمیتونه جریان رو  بگه تا اینکه قاتل به سراغ اون هم میاد برای  اینکه تنها شاهد قتل اونه

 

و اون با چادرش خفش میکنه ولی اینبار گیر میفته و جریان داخل پارک تعریف میکنه

 

 راست میگفت نظر ها با هم دیگه فرق میکنه

 

ولی بازم من نمیتونستم آخر فیلم دوئل رو قبول کنم

 

به قول یکی دیگه از بچه ها کاش شراکتی فیلم رو میساختند  سه اپیزد اپیزد اول رو آفقای درویشی میساخت ( که در مورد جنگ توپ تانکه

 

اپیزد دوم رو آقای ملاقلی پور که در مورد عشق عاشقی این جور چیزا ولی با توپ تانکه

 

و اپیزد سوم رو آقای حاتمی کیا که در مورد مسئله بعد از جنگ این جور چیزاست

فکر کنم اون موقعه فیلم خیلی توپی میشد

 

ولی خب در کل میشه گفت جلوه های خیلی باحالی داشت بی نظر بود همچین کاری توی ایران 

وقتی فیلم رو نگاه میکنه ( منظورم نیم ساعت یا چهل پنج دقیقه اول فیلم )  احساس میکنه یه فیلم هالیوودی به تمام معنا رو داری نگاه میکنی ولی نه مثل فیلم های هالیوود تموم نمیشه

 

 

اخه تو رو سننن که داری در مورد اینجور چیزا حرف میزنی  شرمنده ببخشید نظرم گفتم فقط اصلا فیلم توپی بود آخرشه

 

یه زمانی خیلی دور ور سینما بودم رفیقم بهم گفت بهت میاد یه کاره بشی البته فکر کنم بشی موتور سوار سینما

همونای که وقتی برق توی سینما میره موتور سواری میکنه

 

یارو میره سینما  میگه  باز من امدم سینما برقا رفتن  بعد کنترل چی سینما رو میبینه میگه اهای موتور سور یه لحظه بیا اینجا .......

 

 

آبدارچی (موتور سوار )

 

 

نظرات 9 + ارسال نظر
مامان لنگ دراز شنبه 12 دی‌ماه سال 1383 ساعت 03:44 ب.ظ

سلام پسرممم. من فیلم دوئل را ندیدم ولی حتما توی این هفته پیدا میکنم فیلمش را. بعدش میام دوباره مکیخونم ببینم با شما همنظر هستم یا نه. فعلا بای

سلام سلام همکار ما .... پارسال دوست امسال آشنا ......

یه هفته داره تموم میشه ها هنوز فیلم رو ندیدی

کودک ۱۸ ساله شنبه 12 دی‌ماه سال 1383 ساعت 05:45 ب.ظ http://mortalkombat.blogsky.com

سلام.منم مثه مامان لنگ دراز دوئل رو ندیدم!اما نمی تونم کی می تونم ببینمش !

سلام سلام امید وارم هرچه زود تر بتونید ببینید این فیلم که جودجه فیلم برگرده صنعت سینما به شکست مالی بر نخوره ........

مهربانو یکشنبه 13 دی‌ماه سال 1383 ساعت 11:19 ق.ظ http://mahemehr.persianblog.com

سلام خب منم ندیدم. فکر کنم فقط آبدارچی دیدن.

سلام سلام به آبجی کوچیکه سنجابها ....... بزار من یه بار توی سینما ژیش بیفتم هربار هر خبری در مورد سینما میدادم شما میمدید میگفتید این خبر قدیمی شده مال یک ماه پیشه ( جریانه کاندید شدن شهره آغداشلو رو میگم یادتون ) چشمک قربونت فداتون هرچی پسر خوش تیپه

صبورا(سنجاب) سه‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1383 ساعت 07:55 ب.ظ http://saboorajanam.persianblog.com

سلام.حالتون خوبه؟ عرض کنم خدمتتون که .....منم ندیدم....اما ....اخر داستان دوستتون... راستی یه سوال اگه مثلا دختره مومن نبود ....وچادرسرش نمیکرد با چی دختررو میکشت...میگم عجب معتاد باهوشی بوده ها...ماشالا قوی هم بوده....اعتیاد ادمو قوی میکنه دیگه؟

سلام سلام به سنجابی ابجی بزرگه سنجابها . چرا گفتم آبجی بزرگه سنجابها چون فکر کنم آخرین نفری بودم که متوجه شدم سنجاب خانومی دونفر هستند ....... خب منم همی داستان رو توی دوخت نوشتم و به چیز زیاد اشاره نکردم مگر خف کردن دختره با چادر حالا چرا اینطوری شد اخه اون دوستمون خیلی روی این ژیله کرده بود که دختره رو معتاده با چادر خفه کنه ..... اخه میگه حجاب خوبه نه اینطوری خودشون چادر ژیچ کنن اینم نظر دوست من هستش بنده مقصر نیستم به من گیر ندید ...........ولی خب دمتون گرم که متن این حقیر رو انقدر با دقت خوندی واقعا خوش به حالم شد ..... نکته سنج ریز بین فدای شما هرچی ژسر سر سفره عقده

مینو سه‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1383 ساعت 09:51 ب.ظ

سلام بالاخره من اومدم خوش اومدم :ی

[ بدون نام ] چهارشنبه 16 دی‌ماه سال 1383 ساعت 07:48 ق.ظ

سلام سلام . تولدتون بهتون تبریک میگم امیدوارم (نمیگم صد سال چون عادت ندارم ولی ) یه ۶۰ سال دیگه زندگی خوب خوشی رو داشته باشی هرجا که هستی هرکاری که میکنی هم شاد باشی هم موفق .......... تولد تولد تولدت مبارک بیا شمع هارو فوت کن که صد سال زنده باشی دوستان تولد امروز تولد گل رز البته یه سبد ژور ژور

[ بدون نام ] چهارشنبه 16 دی‌ماه سال 1383 ساعت 11:58 ق.ظ

میسییییییییییییی

تولدم رو تبریک گفتین
اولین نفر بودین که تبریک گفتین
بازم میسییییییییییییییی
ایشاا...........................
واسه عروسی ابوالفضلت می یام برات می رخصم

ایمان اهوازی یکشنبه 20 دی‌ماه سال 1383 ساعت 12:34 ق.ظ

سلام بامرام سراغی که از ما نمی گیری هنوز مطالبت رو نخوندم ولی سیو می کردم تا سر فرصت راستی مگن

طرف..... می ره دره یخچال رو باز می کنه ژله شروع می کنه به لرزیدن . طرف می گه نترس من پنیر رو می خوام

می دونم بی مزس ولی بخندین
یادتون جاوید

میتی سه‌شنبه 22 دی‌ماه سال 1383 ساعت 01:40 ق.ظ

با سلام .... دیگه حس و حال چرت و پرت نوشتنم ندارم فقط دلم برا همه تنگ شده . ایشالله همین روزا میام اهوازd:

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد