|
خوش است خلوت اگر یار یار من باشدمن آن نگین سلیمان به هیچ نستانمروا مدار خدایا که در حریم وصالهمای گو مفکن سایه شرف هرگزبیان شوق چه حاجت که سوز آتش دلهوای کوی تو از سر نمیرود آریبه سان سوسن اگر ده زبان شود حافظ |
|
نه من بسوزم و او شمع انجمن باشدکه گاه گاه بر او دست اهرمن باشدرقیب محرم و حرمان نصیب من باشددر آن دیار که طوطی کم از زغن باشدتوان شناخت ز سوزی که در سخن باشدغریب را دل سرگشته با وطن باشدچو غنچه پیش تواش مهر بر دهن باشد |
بچه ها آبدارچی رو میشناسید همونی که همیشه چایش تازه دم بود
آبدارچی
سلام
باحال بود
موفق باشی
ماه تنها
سلام خوبی داش بهنام دلم برات تنگ شده بوخودا . دیشب با محسن قلک بیرون بودیم کلی یادت کردیم راضی باشی:d الان همینجوری اومدم دیدم به به عجب سعادتی دوباره چشمون به نوشته هاتون روشن شد بهر حال خوش باشی هرجا هستی ایشالله بعد از خدمت یروزی بالاخره میام اهواز