زلزله بم - آمار متفاوت و آمادگی جهان برای کمک
اجساد قربانیان بم
هزاران نفر در بم جان خود را از دست دادند
 

در مورد ارقام تلفات زمین لرزه روز جمعه، 26 دسامبر، در استان کرمان گزارش های گوناگونی انتشار یافته است.

براساس برخی گزارش ها، دست کم بیست و پنج هزار نفر در زلزله ویرانگر شهر بم جان باخته و دهها هزار نفر دیگر زخمی شده اند، اما منابع رسمی دولت ایران این آمار را تایید نکرده اند و گفته اند که با توجه به ادامه عملیات جستجو برای یافتن قربانیان زمین لرزه، ارایه ارقام واقعی از تلفات امکانپذیر نبوده است.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران - ایسنا - ستاد حوادث غیرمترقبه کشور با صدور بیانیه ای گفته است که هنوز آماری رسمی انتشار نیافته و ارقام 20 هزار کشته و 30 هزار زخمی، که از سوی برخی منابع خبری انتشار یافته "غیرواقعی" است.

تنها سازمان هلال احمر جمهوری اسلامی گفته است که تاکنون اجساد حدود پنجهزار نفر از قربانیان شمارش شده و ستاد حوادث غیرمترقبه تعداد زخمی های انتقال یافته به سایر نقاط ایران را حدود هشت هزار نفر ذکر کرده است.

زمین لرزه روز جمعه در شهر تاریخی بم در استان کرمان، باعث ویرانی بخش های عظیمی از شهر و قطع ارایه خدمات توسط تاسیسات زیربنایی شهر، از جمله شبکه های تامین آب و برق، شد در حالیکه بسیاری از ساختمان ها به خصوص در محله قدیمی بم، تقریبا از میان رفته است.

در اثر این زلزله بخش های بزرگی از ارگ باستانی بم، که از جمله بناهای تاریخی و جاذبه های مهم جهانگردی استان کرمان بوده، نیز فرو ریخته است.

سازمان های امداد رسانی ایران می کوشند به بازماندگان این زلزله کمک کنند و به خصوص با توجه به سرمای شدید شبانه در شهر امکانات اولیه را در اختیار آنان قرار دهند.

خبرگزاری ایسنا از قول محمد فرخی، نماینده جیرفت در مجلس، نقل کرده که با توجه به دامنه خسارات وارد شده به شهر، میزان کمک های ارسالی کافی نیست و بخش هایی از ساختمان های بم که سالم باقی مانده نیز برای سکونت اهالی امنیت لازم را ندارد.

با نابودی بخشی از خدمات بهداشتی شهر بم، از جمله چند بیمارستان، بسیاری از مجروحان به بیمارستان های سایر نقاط ایران انتقال یافته اند و برای این منظور، از هواپیماها و هلی کوپترهای نظامی نیز استفاده شده است.

درخواست کمک خارجی

با توجه به ابعاد گسترده ویرانی در شهر بم، محمد خاتمی، رییس جمهوری، ستادی را برای امداد رسانی تشکیل داده و نظارت بر آن را شخصا بر عهده گرفته است.

وی ضمن اعزام معاون اول رییس جمهوری و وزیر کشور به منطقه، به وزارت خانه های کشور، بهداشت، راه و ترابری و روسای سازمان مدیریت و برنامه ریزی و دفتر مناطق محروم ریاست جمهوری دستور داده است تمامی امکانات را برای امداد رسانی تجهیز کنند.

محمد خاتمی
خاتمی بر عملیات امداد نظارت می کند
 

همزمان، دولت ایران آمادگی خود را برای دریافت کمک از کشورهای خارجی، به استثنای اسرائیل، اعلام کرده است.

در عین حال، دولت اسرائیل با صدور بیانیه ای مراتب همدردی خود را به ملت ایران ابراز داشته است.

جهانبخش خانجانی، سخنگوی وزارت کشور ایران، اعلام کرده است که گستردگی خسارات وارده به مناطق زلزله زده ایجاب می کند تا ایران از کمک های تمامی مجامع بین المللی و کشورهایی که تمایل به کمک دارند برخوردار شود.

وی گفته است که با تصمیم وزارت خارجه، امداگرانی که عازم ایران می شوند نیازی به دریافت روادید ورود ندارند.

سخنگوی وزارت کشور اقلام مورد نیاز را دستگاه ها و سگ های زنده یاب، دارو، پتو، چادر و واحدهای پیش ساخته اعلام کرده است.

به گفته وی، سازمان هواپیمایی کشوری برای انتقال کمک های بشردوستاه آماده شده و فرودگاه شهر کرمان به صورت شبانه روزی فعال است.

همدردی و کمک خارجی

در پی وقوع زلزله بم، مقامات چندین کشور جهان، ضمن ابراز همدردی با دولت و ملت ایران، آمادگی خود را برای ارسال کمک به بازماندگان زمین لرزه اعلام کرده اند.

از جمله جرج بوش، رییس جمهوری آمریکا، ضمن اعلام همدردی با قربانیان زلزله استان کرمان گفته است که "ما آماده ایم به مردم ایران کمک کنیم."

 
جرج بوش رییس جمهوری آمریکا آمادگی خود را برای کمک به مردم ایران اعلام کرده و وزارت خارجه آن کشور مجموعه کمکهای بشردوستانه ای را به منظور ارسال به ایران آماده می کند
 

سخنگویان وزارت خارجه آمریکا نیز اعلام کرده اند که این کشور سرگرم تهیه مجموعه کمک هایی برای ارسال به آسیب دیدگان زمین لرزه در ایران است.

در زمین لرزه سیزده سال پیش در شمال ایران، ارسال کمک از سوی آمریکا با انتقادات برخی از گروه های تندرو در جمهوری اسلامی مواجه شد اما دولت وقت نیز این نوع کمک ها را پذیرفت.

در پی وقوع زمین لرزه در بم، ایتالیا، به عنوان رییس دوره ای اتحادیه اروپا، اتخاذ تصمیم هایی را برای کمک به ایران اعلام کرد.

دولت ژاپن نیز کمک هایی به ارزش 25 میلیون ین، شامل ژنراتور برق، چادر، تانکر آب و سایر ملزومات کمک های اضطراری را به ایران ارسال می کند و سازمان های امداد رسانی غیر دولتی نیز گروه های زنده یاب به بم اعزام کرده اند.

روسیه نیز ارسال کمک هایی به ایران را اعلام کرده و یک گروه تجسس بریتانیایی نیز برای کمک به یافتن افرادی که زیر آوار زنده مانده اند، عازم ایران شده است.

چین و چند کشور عرب نیز محموله هایی را برای کمک به آسیب دیدگان به ایران فرستاده اند.

سازمان ملل متحد هیاتی را به تهران اعزام کرده است تا در امر هماهنگی کمک های بشردوستانه به مقامات ایرانی کمک کند و کوفی عنان، دبیرکل این سازمان، خواستار ارسال کمک های فوری جهانی برای آسیب دیدگان زمین لرزه بم شده است.

شمار قربانیان زلزله به 20 هزار نفر رسید
زمین لرزه در ساعت 5:28 صبح به وقت محلی رخ داد
زمین لرزه در ساعت 5:28 صبح به وقت محلی رخ داد
 

مقامات ایران می گویند که در زلزله بم دست کم 20 هزار نفر جان باخته اند. رئیس جمهوری ایران خواستار امداد جهانی شده است.

این رقم ساعاتی پس از آن اعلام می شود که رقم قربانیان 15 هزار نفر اعلام شد. در حال حاضر 50 هزار نفر نیز مجروح هستند ولی حال گروههایی از آنها وخیم است.

به گفته استادار کرمان دو بیمارستان شهر بم بکلی از بین رفته است و ارگ باستانی بم نیز تخریب شده است.

بازماندگان حادثه از سویی نگران خویشاوندان بیمار و مجروح خود هستند که به دلیل کمبود امکانات و حجم بالای مجروحان از رسیدگی لازم برخوردار نمی شوند و از سوی دیگر باید با سرمای کویری در طول شب دست و پنجه نرم کنند.

تعداد بی شمار قربانیان خطر تعفن اجساد و آلودگی شهر را نیز افزایش داده است.


محمد خاتمی، رئیس جمهوری ایران، ضمن تلاش برای هماهنگ کردن امور مربوط به کمک به زلزله زدگان از جامعه بین المللی تقاضای کمک کرده است.

مقامات ایرانی وسایل و تجهیزات خاص امداد و بویژه سگ های تربیت شده ای را تقاضا کرده اند که با بو کشیدن به یافتن افراد زنده مانده یا قربانی در زیر آوار کمک می کنند.

زمین لرزه های اخیر در ایران
 
ژوئن 2002: زلزله در قزوین حدود 300 قربانی گرفت.
فوریه 1997: زلزله در شمال غربی ایران حدود هزار قربانی گرفت.
مه 1997: بیش از 1500 نفر در زلزله ای در شرق ایران کشته شدند.
ژوئن 1990: 35 هزار نفر در بدترین فاجعه طبیعی ثبت شده در تاریخ ایران در استان های گیلان و زنجان کشته شدند. آن زلزله بیش از نیم میلیون بی خانمان به جا گذاشت.
ژوئن 1981: بیش از هزار نفر در زلزله ای که شهر گلباف را ویران کرد جان باختند.
 

روسیه اعلام کرده است که امروز دو هواپیمای حامل کمکهای ضروری و امدادگران را به ایران اعزام می کند. بریتانیا گفت در حال فرستادن گروهی متشکل از 55 نفر از امدادگران برای جستجوی قربانیان است.

یونان و آلمان و ایتالیا نیز اعلام آمادگی کرده اند که به ایران کمک کنند. سازمان ملل متحد نیز با اختصاص یک کمک 90 هزار دلاری فوری یک تیم از کارشناسان خود را برای ارزیابی به ایران اعزام می کند تا به دنبال آن به بسیج امداد جهانی بپردازد.

شدت این زمین لرزه که در بم در استان کرمان رخ داده است 6.3 ریشتر بوده است. بسیاری از مجروحان حادثه به شهرهای اطراف انتقال داده شده اند.

علی تیموری ، روزنامه نگار در کرمان به بی بی سی گفت که تمام راههای منتهی به بیمارستانهای کرمان ( در 180 کیلومتری بم و مرکز استان) مسدود است و فقط عابرین پیاده می توانند خود را به نحوی به این مراکز برسانند.


وی افزود که بیمارستانهای شهر کرمان دیگر ظرفیت پذیرش بیمار را ندارد و بسیاری از بیماران در راهروهای بخش و حتی حیاط بیمارستان خوابیده اند.

وی افزود که زندان بم نیز تخریب شده و زندانیان نیز از زندان فرار کرده اند.

مصطفی محقق از سازمان هلال احمر ایران به بی بی سی گفت: "زمان حادثه بد بوده، (یعنی) اول صبح بوده و بسیاری از مردم در خانه بوده اند."

در همین حال خبر رسیده است که ستادی برای هماهنگی کمکها به آسیب دیدگان به ریاست عبدالواحد موسوی لاری تشکیل شده است.

بسیاری از بیمارستانهای منطقه آسیب دیده از مجروحان پر شده است
بسیاری از بیمارستانهای منطقه آسیب دیده از مجروحان پر شده است
 

در همین حال ایرنا همچنین به نقل از معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی کرمان گزارش کرده است که "حال عمومی بیش از 90 درصد از مجروحین" حادثه زلزله "وخیم" است.

بر اثر زمین لرزه ارتباط تلفنی با این استان قطع شده است و امدادگران به سوی منطقه رفته اند.

همچنین اعلام شده که پنج هلی کوپتر و دو هواپیمای باربری حامل وسایلی از قبیل چادر، پتو، دارو و غذا به منطقه اعزام شده اند.

گزارش تلویزیون ایران حاکی است که مقامات کشور برای مجروحان حادثه درخواست خون کرده اند.

یک مقام هلال احمر ایران گفت که 75 درصد خانه ها در بم تخریب شده است.

بم در حدود 1000 کیلومتری جنوب شرقی تهران واقع است.

اعلام شده دست کم 500 نفر از قربانیان بخاک سپرده شده اند
اعلام شده دست کم 500 نفر از قربانیان بخاک سپرده شده اند
 

نگرانی از زلزله در تهران

مساله زلزله در تهران از مسائل مورد بحث در سالهای اخیر بوده و با زلزله امروز در بم بار دیگر مطرح شده است. با توجه به ضعف ساختاری بناسازی در ایران این نگرانی وجود دارد که در صورت وقوع زلزله مشابهی در تهران ابعاد فاجعه غیر قابل تصور باشد.

خبرگزاری کار ایران در گفتگو با رئیس مرکز مدیریت بحران در شهر تهران این نگرانی را طرح کرده است که آیا ممکن است زلزله بم به تهران هم برسد؟

رئیس مرکز مدیریت بحران شهر تهران در پاسخ گفته است: از نظر علمی امکان ندارد که زلزله‌‏ای که در بم اتفاق افتاده به تهران برسد چرا که خط لرزه در زلزله بم متفاوت از خط لرزه تهران است.

دکتر مازیار حسینی، تاکید کرد که منطقه بم نیز دارای ویژگی لرزه شناسی مخصوص خود است. ولی گفت مرکز مدیریت بحران شهر تهران در حالت آماده باش زرد قرار دارد.



به نقل از بی بی سی

دلم دیگه نمی لرزه

صبر کن !!!

تا آخرش بخون لطفا!!!

تا حالا شده فریاد مثل یک استخون تو گلوت گیر کنه ؟ تا حالا شده فکر کنی توی یک دریاچه افتادی و با اینکه شنا بلدی اما دست وپاهات لمس شدن ؟ تا حالا شده مثل خوابای بچگیها , یه غول ببینی که داره میاد سمتت , اما نه توان حرکت داری و نه توان فریاد زدن و کمک خواستن ؟ انیجا همونجاییه که احساس درموندگی می کنی . شاید یک یا دو راه بیشتر نمونده باشه .

آقا جان امروز حالم گرفته ست . افتادم توی یک دور , توی یک لوپ , توی یک حلقه بی نهایت . میام اول خط اعلام وجود می کنم , خودم رو عضو ثابت می کنم , کم کم خودمو می کشم بالا , سعی می کنم هم از اونی که هستم دور نشم و هم به اونی که مخاطبینم میخوان نزدیک باشم , ظاهرا همه چی رو به راهه که ناگهان می بینم باید ثابت کنم که : کی هستم ؟ چی هستم ؟ چیکاره ام ؟ هدفم چیه ؟ اگه صادقانه حرف بزنی یا باورشون نمیشه یا میخندن به سادگیت , اگه رک بگی ممکنه طرف رو بهت زده کنی و بعد هم باعث رنجشش بشی , اگه سعی کنی با سیاست باشی و به اصطلاح هم دروغ نگی و هم هوای اینو داشته باشی که طرفت سنگکوب نکنه تازه محکوم به دو رنگی میشی . اون وقته که باید بری از صفر شروع کنی . آخ !

عزیز جان اینجاست که می فهمم ما خودمون باعث میشیم که طرف مقابلمون دروغ بگه . نشستیم یه گوشه مثل خاله زنکها راجع به مردم قضاوت می کنیم , به نقدشون می کشیم , به محاکمه . بعد خیلی راحت اونجوری که میخوایم و خودمون می بینیم محکومشون می کنیم و ... حکم رو اجرا می کنیم اون هم به بدترین شکلش . روشنفکری چیه ؟ انصاف کیلو چنده ؟ عدل و قسط مربوط به کدوم فرهنگ لغته ؟ و آخرش به قول اون مرحوم عزیزتر از جان : << دل خوش سیری چند ؟... >>

کریس دی برگ توی یکی از ترانه هاش میگه : << و این سوال همیشه برام هست که ما به کجا میریم؟ ... >>

دلت خوشه ها ول کن بابا بذار حالمون رو بکنیم ؛ بذار گپمون رو بزنیم ؛ بذار مخ طرف رو تیلیت کینم ؛ بذار یه کم سرکارش بذاریم ؛ بذار ادای این آدمای خیلی های کلاس و یا خیلی فهمیده رو در بیاریم ؛ این حرفها که برا ما نون و آب نمیشه ؛ بعدش هم که دیوار حاشا بلنده ...

هنوز حالم گرفته ست هر چی بیشتر حرف می زنم بیشتر احساس درموندگی می کنم . اینقدر پراکنده گفتم که نمی دونم این آخرش رو چه جوری تموم کنم ؟ فقط می دونم چیزی حدود 5 ماهه که بهترین موهبتهای الهی رو از دست دادم : دیگه قلبم به این راحتی ها نمی لرزه ! دیگه اشکم به راحتی روی گونه هام نمی لغزه ! دیگه نمیخوام به سر همه دنیا فریاد بکشم برای آرزوهای بلند و پر شورم ! خدایا چی شد که به این راحتی اون صداقت رو باختم و ... باختیم !!! 

آهان یادم اومد آخرین راههای موجود ...  >>>>>>   خدا   <<<<<< ...

باید برم سراغش

فعلا یا حق

پدرخوانده

شناسنامه خر

شاید درست نباشه  چون قرار بود ادامه قسمت اول روابط اجتماعی رو بنویسم ولی  ببخشید دیم جاش اینجا نیست گفتم از شناسنامه خر این براتون بنویسم بهتره تا ببینیم چی برداشت میکنید


گوش خر بفروش و دیگر گوش خر

            کاین سخن را در نیابد گوش خر

هوش خران


با اینکه آدمیها از روی غرور و خود خواهی همیشه و در همه جا خران را سمبل بی هوشی و خریت میدانند ولی خران در بسیاری از موارد تیز هوش و دور اندیشی خود را بدون تظاهر و خودنمائی علام به ثبوت رسانیده اند و از جمله در راه پیمائی بدون وسائل علمی همیشه کوهتا ترین و راست ترین راه را انتخاب می کنند و در علم هندسه (برهان حمار ) معروف است خر از هر راهی که یکبار برود بخوبی یاد میگیرد و بار دوم در همانجا ترمز میکند .در تیز هوشی و دور اندیشی و واقع بینی همین قدر بس که تا کنون شنیده نشده و تاریخ نشان نداده که خری یا کره خری در آتش یا در آب افتاده باشد یا از پشت بام سقوط کند یا در چاه بیفتد یا خری یا کره خری طویله خود را گم کند یا دو خر با هم تصادف کنند و در تصادف آنها کسی کشته شود یا خری یا کر خری خودکشی و خود سوزی و انتحار کرده باشد یا خری با خر دیگری دوئل کند یا خری در مرگ خر دیگر کمرش خم شود یا دق کش گردد یا خری بامید دیگر بنشیند و از طویله بیرون نیاید و از کار و کوشش و فعالیت دست بکشد یا خری اعتصاب کاه و جو کند .


در صورتی که آدمیها میلیونها سند حماقت و جهالت و رسوائی در این امر دارند و هر روز در جرائد و مجلات و رادیو و تلویزیون آگهی میدهند که امروز چندین بچه آدمی در حوض خفه شد چند نفر از بام سقوط کردند در فلان تصادف چندین نفر کشته و مجروح شدند چندین نفر دختر و پسر خود کشی کردند چندین نفر فرار کردند در اثر ترس و وحشت و پیش آمدهای ناگوار چندین نفر دق کش و دیوانه شدند .
آدمیها این همه رسوائی ها را هر روز و در هر جا و هر زمان داشته و دارند و دها تیمارستان و دارالمجانین و صدها جلد کتاب و هزاران پرونده و سند و نشانی بی عقلی و حماقت و خریت دارند و باز خران را خر مینامند اصولا تاریخ نشان نداده است که خر یا کره خر دیوانه ای در جهان دیده شده باشد یا خری مغزش گرد باشد یا پنج کار کند یا دوبار پایش در چاله ای فرو رود و پند نگیرد و باز از همان راه عبور کند یا  نره خری عاشق ماده خری گردد و چون دسترسی باو پیدا نکند خودکشی نماید یا  داستان لیلی مجنون و ویس و رامین و صدها نمونه دیگر را در میان خران پدید آورند ....

آینه گر نقش تو بنمود راست
     خود شکن آئینه شکستن خطاست
نظر یادت نره

آبدارچی

در خواست کمک

سلام .
نمیدونم چطوری باید شروع کنم
چون احساس میکنم توی وبلاگ دارم مینویسم باید خشک و اتو کشیده حرف بزنم
ولی چون من به شخصه بلد نیستم پس بزارید همون طوری که چت میکنیم حرف بزنم
البته پیشا پیش از همی بچه ها تشکر میکنم
که این نوشته های منو تحمل میکنن
خب بزارید این طوری شروع کنم که من به کمک چند تا از بچه های روزی این وبلاگ رو ساختیم
و به شخصه دلم میخواست بچه های چت به ماهم کمک کنن  برای هرچه بهتر شدن وبلاگ یه عده دست مارو گرفت که از همینجا بگم دستتون رو میبوسم  چند تا از دوستانم که دستشون درد نکنه مرتب سر میزنندو  با نظراتشون راه و چاه رو به ما نشون میدن که دست اون ها رو هم میبوسم . یه عده هم که بازم دستشون درد نکنه اصلا قابل نمیدونن سر بزنن . خب دیگه اینم از بخت بده ماست . حالا از همی دوستان و دشمنان درخواست دارم مارو در هرچه بهتر شدن این وبلاگ کمک کنن اونم به نفع همی بچه های چت اگر مطلب و نظری دارن به ما بگن اگر فکر میکنن جای از وبلاگ ایراد داره بگن اگر فکر میکنن یه مطلب باید گذاشته بشه لطف کنن خودشون اون مطلب رو بنویسن و به ما بدن اگرم فقط میخوان نظر داده باشن بازم دستشون درد نکنه  اینم بگم اینجا یه وبلاگ عمومی اگر کسی نظر بده شاید بگم بسمالله خودت درستش کن چون عمومی اگر مال شخص خودم بود که از راهنمایش خوش حال می شدم خودم درست میکردم ولی چون جای عمومی دوست دارم اگر کسی نظر میده خودش در مورد نظری که داده کمکمون کنه ...........منتظر کمک های شما هستیم با نظرات خودتون در هرچه بهتر شدن این وبلاگ کمک کنید اینجا متعلق به همی شماهاست منتظریم

بای


لوطی

بوس

یه ضرب المثل چینی هست که میگه

خر بوست کنه
بهتره تا یه
 بوس خرت کنه


آبدار چی

لالائی

لالائ همی ما  با ای  ترانه ها آشنای های داریم البته من به شخصه از لالائی فقط  لا لا گل پونه ش رو یادمه .خدا یا چی میشدبازم بچه کوچکی میشدم توی گهواره کجاست مادر کجاست گهواره من گهواره ای که خاطرم نیست
لالائی ها را میتوان به چهار دسته تقسیم کرد :
نخست لالائی هائی که خطابب مستقیم آن به کودک است و نشان دهنده عواطف مادرانه است.

لالا،لا،لا، گل سوسن
سرت بگذار ،لبت بوسم.
لبت بوسم که بو داره
که با گل گفتگو داره

لالا،لا،لا، نمونت باد ؟
عمو قربون جونت باد
پدر بند غلومت باد
مادر حیرون نومت  باد !

لالا،لا،لا،  گل آلاله رنگم
لالا،لا،لا، انیس روز تنگم
لالا گویم در خوابت کنم من
علی گویم بیدارت کنم من

لالا،لا،لا،  که لالات می کنم من
نگاه بر قد بالات می کنم من .
لالا،لا،لا،  که لالات بی بلا باد
نگه دار شب روزت خدا باد

گل سرخ منی ،زنده بمونی!
ز عشقت میکنم من باغ بونی
تو که تا غنچه ای بوی نداری
همین که وا شدی با دیگرونی

لالائیت میکنم با دست پیری
که دست مادر پیری بگیری .

لالا،لا،لا، عزیز الله
قلم دس گیر ،برو ملا
بخون جزو کلام الله.

لالا،لا،لا،  گلم باشی
انیس و مونسم باشی
بیارین تشت وآفتابه
بشوید روی شاهزاده
که شاهزاده خدا داده
همون اسمش خداداده

*********************
دیگر لالایئ هائی است که بچه در آن بهانه غمگذاری مادر قرار میگیره در این لالائی ها بیشتر سخن از شوهری است که مرده یا  به خدمت سربازیش  برده اند و یا عشقی که در خطر از دست رفته است .

لالا،لا،لا،  گل نازی
بابات رفته به سربازی

لالا،لا،لا، گل نعنا
بابات رفته شدم تنها

لالا،لا،لا،  گل پسته
بابات رفته کمر بسته
 
لالا،لا،لا، گل خشخاش
بابات رفته خدا هراش

لالا،لا،لا، گل سوسن
بابات امد چشم روشن

لالا،لا،لا، گل پسته
بابات بار سفر بسته

لالا،لا،لا،  گل کشمیش
بابات رفته مکن تشویش

لالا،لا،لا، گل زیره
بابات رفته زنی گیره

لالا،لا،لا، گل رازونه من
بکن کفش بیا در خونه من
بکن کفش بیا در روی قالی
بده دستمال دستت یادگاری
بده دستمال دستت تا بشورم
به آب زمزم و صابون لاری

لالا،لا،لا،  گل راجانه من
بکش کفشا بیا در  خونه من
اگر حرف بدی از من شنیدی
بکش خنجر بزن بر سینه من

لالا،لا،لا،  عزیزم کبک مستم
میونه کبک ها دل به تو بستم
تموم کبکها رفتن به بازی
من بیچاره پا بند تو هستم

گلی از دس برفت خار مانده ست
به من جبر جفا بسیار مانده ست
به دستم مانده طفلی شیر خواری
مرا ، این ، یادگار یار مانده است
******************************
گروه سوم لالائی هائی است که مادر خسته در آن از نحسی و بیخوابی بچه شکایت میکند  این لالای ها گاه لحنی شوخ دارد گاه لحنی عصبی و گاه لحنی یکسره خرد خراب

لالا،لا،لا، گلم باشی
تو درمون دلم باشی
بمونی مونسم باشی
ببخوابی از سرم واشی

لالا،لا،لا،  گل زیره
چرا خوابت نمیگیره
که مادر قربونت میره

لالائی گویم و خوابت نمیاد
بزرگت میکنم یادت نمیاد
لالائی گویم و خوابت کنم من
علی گویم و صد ساله ت کنم من

لالا،لا،لا، گل چائی
لولو از ما چه میخواهی
که بچه پدر داره
که خنجری بر کمر داره

برو لولوی صحرائی
تو از بچه چه میخواهی
که این بچه پدر داره
دو قرآن زیر سر داره
دو شمشیر بر کمر داره

لالا،لا،لا،  گل زیره
بچه م آروم  نمی گیره

لالا،لا،لا،  گل هناب
شدم از  گریه بی تاب

لالا،لا،لا، گل پسته
شدم از گریه هات خسته

لالا،لا،لا، گل پسه
مرا تو کشتی از غصه

***********************
و بلاخره این ترانه ها گروه چهارمی نیز دارد که بیشتر قافیه  بندی  است حامی احساس عاطفی نیست  و گاه شوخی بی مزه ای است

لالا،لا،لا، گل فندق
ننه ت رفته سر صندق

لالا،لا،لا،  گل گردو
بابات رفته توی اردو

لالا،لا،لا،  گل پسته
 بابات رفته سر قصه

لالا،لا،لا،  گل پنبه
بابات میاد روز شنبه

لالا،لا،لا، گل لاله
پلنگ در کوه چه میناله
برای دختر خونه

لالا،لا،لا،  گل پونه
گدا امد در خونه
یه نون دادم خوشش اومد
خودش رفته سگش اومد
چخش کردم بدش امد



آبدار چی

خیلی دوست داشتنیه

سلام . مطلب پایین اولین مطلبی که از طرف بچه های روزی به دستمون رسیده که میزاریمش اینجا امید وارم بازم گلتاج بانو برامون مطلب بفرستی  کیبورد خوبی داری کوتا  و عالی .........

*******************************************************
باید اعتراف کنم منم عاشقم

منم یکی رو دوست دارم اولین باری که دیدمش یادم نمی ره

که خیلی مغرورانه جلوم وایساده بود نیگاش کردم اونم منو نیگا می کرد

موهای قهوه ای فرفریش منو می کشوند طرف خودش لبخند زدم بهم لبخنذ زد

می دونین الان چند ساله که می شناسمش تنها کسی بوده که بهم وفا دار بوده نگاهش دلمو گرم می کنه درد دلمو فقط به اون می گم چون اون می تونه خودشو جای من حس کنه اون می فهمه من چی میگم چی می کشممممممم از دست این زمونه ولی افسوس…….

افسوس……..

هیچوقت نمی تونم ببوسمش آه…………

می دونین چرا؟چون باید آینه رو ماچ کنم !هههههههههههههههه


گلتاج

شب یلدا

 

                       بسم حق

خلوت دل نیست جای صحبت اضداد       دیو چو بیرون رود فرشته درآید

صحبت حکام ظلمت شب یلداست          نور ز خورشید جوی بو که برآید

 

شب یلدا , طولانی ترین شب سال , شیرینی و آجیل و هندونه , قصه های مادربزرگ , شب نشینی های بزرگان , خلوت کردن های زهاد و ... اینا چیزهاییه که ما با شنیدن <<شب یلدا>>  شاید به ذهنمون برسه .

این شب رو هر کس سعی می کنه به گونه ای به صبح برسونه ؛ یکی با رفتن به یه گوشه دنج و راز و نیاز با معبود , اون یکی با شب نشینی با دوست و قوم و خویش و یا حتی به عیاشی و خوشگذرونی , یکی با هنر و ساز و آواز  , اون یکی با رقص و پرواز , یکی به فکر اینه که چطور این شب بلند سرد سال رو توی خیابونای یخ زده بی روح زیر توی یک جعبه یا زیر یه تیکه مقوا به صبح برسونه , اون یکی تو فکر اینه که کی میشه این شب تموم بشه تا فردا صبح باز بره سراغ روزمرگی همیشه خودش و ... و بالاخره گروهی اصلا براشون فرق نمی کنه این شب با شبای دیگه مثل همیشه سر یه ساعت مقرر به خواب میرن و فردا صبح هم مثل همیشه یکنواخت و یک شکل امروزشون مثل دیروزشون .

دیشب جاتون خالی دلم بدجوری گرفته بود ؛ رفتم یکی از اون جاهایی که آرامش دهنده تره . وای که چه حالی داره وقتی که از حال خودت بیخبر میشی . میری تو اون دنیاهای دیگه . اونجایی که نه دلت میخواد به کسی فکر کنی نه به چیزی , اونجایی که تنها تویی و ... گریه کردم فراوون اما نه از سر تضرع و ناله نه هرگز . من هرگز پیشش ناله نمی کنم همیشه باهاش دعوا کردم همیشه باهاش مثل سایرین که باهاشون حرف می زدم , درد دل کردم :

تو کجایی تا شوم من چاکرت        چارقت دوزم کنم شانه سرت

بهش گفتم آخه ای بزرگ اینه رسمش ؟ این همه سرگردون , این همه گمراه , یکیشون من , چرا راه رو نشونم نمیدی , خسته شدم بس که این ور و اون ور کوبیدم خودمو . یهو یادم اومد که لااقل 124000 بار رسما و هزاران بار با گوشه و کنایه , با ایما و اشاره منو به سوی خودش خونده اما من هر بار یا نخواستم یا چشمم رو بستم . ولی باز گفته مرا بخوان ! مرا بخوان تا تو را دریابم !!! شگفتا ! من خودم به شخصه اگه کسی رو دو بار یا سه بار به جایی دعوت کنم و اون موجه یا غیر موجه به دعوتم پاسخ منفی بده دیگه دعوتش نمی کنم ؛ اما این اعلی مقام , این یکتای همام , میگه اگه هزار بار اومدی و برگشتی و باز هم بیا این در همیشه بازه ! من که شاید یه بار بیشتر نرفته باشم اما هزار بار برگشتم از پیشش . یعنی واقعا این عدالته که میگه اگه هزار بار در حقم بی حرمتی کردی بازآ ؟ نه من به این عدالتش هم اعتراض دارم ......

برآی ای صبح روشن دل خدا را            که بس تاریک می بینم شب هجر

والسلام

پدرخوانده

زندگی شاید

 
زندگی شاید

به افق می نگرم  
                             به سکوت  
                                               به عزاداری شب
                                                                          به نگاه و
در این اثنا می اندیشم به حیات!
به خود می گویم زندگی شاید تلاقی سخت دیدگان باشد
شاید رقص آرام دو کبوتر در سینه چاک آسمانها
زندگی شاید طفلی باشد کودن که به بهای بادکنکی سرخ حرمتش را آرام میفروشد
زندگی شاید آبگینی باشدبر ستونهای فرسوده یک قصر
زندگی شاید سکوتی باشد ممتد در منظر یک نگاه 
                                                                    یا در امتداد کوتاه وصال
زندگی شاید پیرزنی باشد مفلوک که هر روز میلی از امیال بی ثمرش را در خاک پنهان می کند.

زندگی شاید چکاوکی باشد خوش الحان که جلاد زمانه زبانش را برید
زندگی شاید آنسوی پنجره باشد برای زندانیان و این سوی پنجره برای به ظاهر آزادگان

زندگی شاید آغازی باشد برای دردها
                                                  برای زجرها
                                                                برای اشکها
                                                                            از یاعلی گفتنها   
زندگی شاید قافله ای باشد که آلونک گدازاده ای را بیرحمانه ترک میگوید
زندگی شاید آرزوهای باشد بربادرفته
                                                   آرزوهایی در حیطه آرزوها مانده

زندگی شاید ققنوسی است که آرام آرام پرمی گشاید
شاید تلاطم سخن در بیکران وسعت دریا

زندگی شاید 
شاید خندیدن بر زمانهای مضحک گیتی 
شاید لرزیدن یک شمع در طول یک طوفان
شاید خاموشی یک فانوس
شاید سکوتی مطلق
شاید آوازی غمگین
شاید تولدی دیگر
یا شاید هم مرگی نابهنگام باشد

زندگی شاید سرابی باشد در وسعت یک بیابان
شاید شهابی باشد در اقیانوس آسمان
زندگی شاید حبابی باشد بر پهنه دریای خروشان
شاید مرغی باشد عاشق آب و گریزان از دریا
شاید کابوسی باشد سخت هولناک در میان تیره شبهای فراق

شاید ستیغ بی امان کوهسار
                     شاید چشمه ای خشکیده در پای درختی پیر و فرسوده
شاید ساقه ای تر بر شاخه تنومند بید پیچیده

که می داند
زندگی شاید عنوان دیگری باشد برای آه     برای زجر         برای اشک

شاید هم تداعی روشنی باشد برای واژه ای چون
                                                      تکرار

سلام...
فکر کنم یه خورده دیر باشه ولی ماهی رو هر وقت از آب بگیرین تازه است ..
تولد تولد تولدتون مبارک         مبارک مبارک وبلاگتون مبارک